درباره فراز پایانی دعای عرفه
شیخ عباس قمی در کتاب مفاتیح الجنان پیش از بخش پایانی دعای عرفه، از «الهی انا الفقیر فی غنای..» تا «و انت الرقیب الحاضر انک علی کل شی قدیر و الحمد لله وحده» مینویسد: کفعمی [م ۹۰۵ه] [در البلد الامین] این بخش از دعاء را ذکر نمیکند و علامه مجلسی [م ۱۱۱۰ه] نیز در زادالمعاد تابع کفعمی است. اما سید ابن طاووس [م۶۶۴ه] در اقبال الاعمال این فرازها را آورده است.
علامه مجلسی این فرازها را جزء دعا نمیداند و ادعا میکند که این فرازها به دعا اضافه شده است و حتی در برخی از نسخ قدیم اقبال نیامده است. مجلسی عبارات این فراز را مطابق سیاق کلمات ائمه نمیداند و آن را سازگار با کلمات صوفیان میشمرد . مجلسی میگوید از «بعض افاضل» شنیده است که این ادخال صوفیه است و احتمال میدهد یا در برخی از منابع پیش از سید ابن طاووس فردی از صوفیه این عبارات را اضافه کرده باشد و سید غفلت کرده باشد و اخذ کرده است و یا پس از سید این عبارت را صوفیه اضافه کرده باشند. مجلسی احتمال دوم را تقویت میکند و فقدان این فراز را در برخی نسخ اقبال شاهد بر این احتمال میآورد. [بحار الأنوار، ج۹۵، ص ۲۲۷]
جلال الدین همایی نیز این عبارات را از صوفیه میداند و آن را به عطاءالله اسکندرانی [م ۷۰۹ه] نسبت میدهد. وی از عرفای قرن هفتم بوده است. او رسالهای کوتاه در اخلاق به نام «الحکم العطائیه» دارد که در آن سخنان حکیمانهای را نوشته است و در پایان مناجاتی ذکر میکند که عین فراز پایانی مذکور است. [مولوی نامه، ج۲، ص هجده، حاشیه.]
مرحوم سید محمدحسین حسینی طهرانی که خود متمایل به عرفاست، ادعای علامه مجلسی را میپذیرد و این بخش از ادعا را اگرچه دارای مضامینی عالی میداند، اما انتسابش به امام حسین را رد میکند و آن را به اسکندرانی نسبت میدهد. وی احتمال دوم مجلسی را تقویت میکند و میگوید این بخش از دعا پس از سید ابن طاووس به دعا اضافه شده است. وی همچنین این اشکال که میان سید ابن طاووس و اسکندرانی فاصله زمانی است را اینگونه حل میکند که این بخش پس از سید اضافه شده است و سید ابن طاووس این بخش را نیاورده است. شاهد بر این سخن، عدم ذکر در برخی نسخ قدیم اقبال و همچنین ذکر نشدن این فراز در کتاب دیگر سید ابن طاووس، مصباح الزائر است. [الله شناسی، ج ۱، ص ۲۶۸-۲۷۱]
از سوی دیگر، علامه شعرانی ادعا میکند که در نسخهای قدیمی و معتبر از اقبال که در کتابخانه آستان قدس مشاهده کرده است این بخش از دعا را دیده است. همچنین همانطور که این احتمال مطرح میشود که سید ابن طاووس آن را از صوفیه اخذ کرده باشد، یا به کتاب اضافه شده باشد، همین احتمال نیز طرح میشود که شاید اسکندرانی آن را از کتب ادعیه اقتباس کرده باشد، شاهد این احتمال، تأخر زمانی اسکندرانی نسبت به سید ابن طاووس است. خصوصاً اینکه در گذشته، عدم ارجاع به منابع مرسوم نبوده است.
آیت الله جوادی آملی، علاوه بر اینکه این بخش را جزء دعا میداند، آن را سلطان دعا مینامد. وی در بررسی اسناد روایات، اصل را بر وثاقت صدور از معصوم میداند نه وثاقت راوی. این وثاقت صدور گاهی از راویان حاصل میشود و گاهی از مضامین ادعیه. سپس وی ادعا میکند محتوای بلند این دعای نورانی نشانه صدور این متن از زبان معصوم علیه السلام است. کلمات این فراز در کلمات دیگر ائمه، سابقه داشته است و مانند آن فراوان است. [شرح گزیده ای از دعای عرفه]
همین اتفاق را درباره فرازهای لعن در زیارت عاشورا مشاهده میکنیم. برخی این بخش را زیادتی میدانند که بعدها به اصل زیارت اضافه شده است و برخی آن را جزء اصلی زیارت میشمرند. درباره فراز پایانی دعای عرفه، به نظر میآید نه ادله کسانی که آن را از غیرائمه میدانند کافی و تام باشد و نه کسانی که آن را جزء دعا میدانند.
این نکته را میتوان اضافه کرد که فقها و علما در برابر سنن و مستحبات در ادله تسامح داشتهاند. به این معنی که در سند روایاتی که اعمالی را مستحب شمردهاند، با تسامح برخورد میکردند. این تسامح به دلیل یک دسته از روایات دیگر است که به روایات «من بلغ» مشهورند. مفاد این از روایات چنین است: کسى که به او خبر رسد، عملى چنان ثوابى دارد و براى رسیدن به آن ثواب، آن عمل را به جا آورد، خداوند آن پاداش را به او مى دهد گرچه در واقع عمل انجام شده داراى چنان ثوابى نباشد.
سیداکبر موسوی
ارسال نظر