گوناگون

طنز/ ماجرای اولین منت‌کشی اوباما از من

پارسینه: چون باید روی مواضع اصولی‌مان بایستیم، من ساعتم را تغییر ندادم. ساعت به وقت ایران است.

2 مهر 1392؛

نکته: چون باید روی مواضع اصولی‌مان بایستیم، من ساعتم را تغییر ندادم. ساعت به وقت ایران است.

ساعت 7:30 صبح

مگر آدم خوابش می‌برد؟ نمی‌دانم اسم مرضش چیست. خواب به خواب است، آب به آب است، ساعت به ساعت است، یا هرچیز دیگری؛ ولی خیلی عجیب است. فکر کن شما صبح سوار هواپیما می‌شوید، ده دوازده ساعت در هواپیما هستید، بعد که پیاده می‌شوید هنوز صبح است! آدم از تعجب خوابش به هم می‌ریزد. به خاطر همین از همان سر صبح شروع کردم به ملاقات کردن.

ساعت 10:13 صبح

وارد سازمان ملل شدم. همه مقامات در لابی گپ می‌زدند. از ظریف خبری نبود. وزیر خارجه سوئیس کنار اوباما ایستاده بود. با همه سلام‌علیک کردم و سراغ سفیر سوئیس رفتم. احوالپرسی کردیم. زیرچشمی‌اوباما را نگاه کردم، داشت ما را دید می‌زد، تا چشم‌درچشم شدیم، رویش را برگرداند. اوباما به وزیرخارجه سوئیس گفت: «بهش بگو خوش اومدی.»

وزیرخارجه به من گفت: «می‌گن خوش اومدی.» نگاه چپ‌چپی به اوباما کردم و به وزیرخارجه سوئیس گفتم: «بهش بگو ممنون. مرسی از پذیرایی گرمت.» اوباما گفت: «بهش بگو مخلصیم. کاش دیگه قهر نباشیم.» تا وزیرخارجه سوئیس آمد حرف بزند، پریدم توی حرفش گفتم: «خودم گوش دارم تو چی می‌گی؟ بهش بگو منم امیدوارم.» تا وزیر خواست حرف بزند، اوباما گفت: «خودم فهمیدم! ازش بپرس مهمونی بعدم میای؟» وزیر تا خواست حرف بزند گفتم: «بهش بگو دعوت کن، شاید اومدم.» وزیرخارجه سوئیس قاطی کرد و گفت: «اصلا به من چه؟! مگه نوکرتونم؟ خودت بگو دیگه!» و رفت.

ساعت 11:45 صبح

با رئیس‌جمهور اتریش دیدار کردم. جواد یک برگه سفید بهم داده بود که محاسبات را روی آن انجام بدهیم. به او گفتم: «آقای فیشر. اگر مطالبات شما را X در نظر بگیریم و مطالبات ما را Y، در صورتی که از میزان انتظارات ما (a Iran) و میزان انتظارات شما (a Austria) انتگرال بگیریم، با نوشتن معادله X تقسیم بر انتگرال a iran به‌علاوه Y تقسیم بر انتگرال a Austria، به معادله‌ای با حاصل جمع غیرصفر و مثبت می‌رسیم، که این معادله مدنظر دولت ایرانه. موافقید؟»

با تعجب نگاهم کرد و گفت: «من که نفهمیدم چی شد. شما ریاضی خوندید؟» بهم برخورد، با عصبانیت گفتم: «آقای فیشر! بنده ریاضی‌دان نیستم، حقوق خواندم!» گفت: «خب حالا چرا عصبانی میشی؟ آقا هرطور صلاح می‌دونید اگه این معادله خوبه منم موافقم.» دیدار با او موفقیت‌آمیز بود.

ساعت 13:10 بعدازظهر

اوباما ناهار دعوتم کرد. نرفتم. چند تا دلیل داشت، ولی یکی از مهم‌ترین‌هایش این بود که سخنرانی اوباما همه ما را شوکه کرد. خیلی از ایران حرف زد. نگذاشتم هیچ‌کس ناهار بخورد، گفتم بنشینید متن سخنرانی من را تغییر دهید.

ساعت 15:30 بعدازظهر

سخنرانی کردم. چقدر سخت بود. متن قبلی را کلی تمرین کرده بودم، که چیز خورد بهش. روی متن جدید زیاد مسلط نبودم. بعدا بچه‌ها پرسیدند چرا استرس گرفتی؟ گفتم: «استرس؟ من؟! چه حرف‌ها.» گفتند همش عرق می‌کردی. گفتم: «آخه هوا خیلی گرم بود، هی مجبور بودم عرقم رو پاک کنم. وگرنه استرس با من غریبه‌ست!» نهاوندیان گفت: «باشه، تو خوبی!» قرار بود هنگام سخنرانی، آن کلید یونولیتی گندهه که در زمان انتخابات دست مردم بود را بدهیم دست مقامات خارجی، ولی در فرودگاه آن را سلاح تشخیص دادند و ضبطش کردند نامردها.

وقایع‌نگار 2 مهر 1392:

روزنامه سوئیسی: «میانجیگری سوئیس دیگر لازم نخواهد بود.»
دیدار روحانی با‌هانس فیشر رئیس‌جمهور اتریش
سخنرانی دکتر روحانی در صحن سازمان ملل


منبع: روزنامه آرمان

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار