گوناگون

طنز/ مرض مردم، مرض بعضی‌ها

پارسینه: دیشب هول‌هولکی نورچشمی را برداشتیم و رفتیم دکتر. توی مطب شلوغ بود. دوتا شغل در ایران هیچ‌وقت بازارش کساد نیست؛ یکی غذافروشی‌ها، چون دیده شده در بحرانی‌ترین وضعیت اقتصادی از ازدحام رستوران‌ها کاسته نمی‌شود.

دیشب هول‌هولکی نورچشمی را برداشتیم و رفتیم دکتر. توی مطب شلوغ بود. دوتا شغل در ایران هیچ‌وقت بازارش کساد نیست؛ یکی غذافروشی‌ها، چون دیده شده در بحرانی‌ترین وضعیت اقتصادی از ازدحام رستوران‌ها کاسته نمی‌شود. پس نتیجه می‌گیریم آدم گشنه هم دین و ایمان و تورم و تحریم و قیمت دلار و مرغ و گوشت کیلویی فلان‌تومان سرش نمی‌شود. پس این از این. اما شغل دوم چی؟

شغل دوم که بازارش همیشه بازار است، دکترها هستند. چرا؟ با این همه امواج مزاحم و آلودگی هوا و فرسایش روح و سایش روان و استهلاک مغز می‌خواهید آدم مریض نشود؟ پس نتیجه گرفتیم مردم مریض هستند و البته ناگفته نماند آدم مریض دوتا داریم. یکی آدم مریض که مریض است. دومی آدم مریض که مرض دارد و باعث مریضی و آزار دیگران می‌شود.
تا اینجا فهمیدیم و ثابت کردیم نان غذافروشی‌ها و دکترها توی روغن است. پس برگردیم سر حرفمان.

مرض مردم، مرض بعضی‌ها

دیروز توی مطب شلوغ‌وپلوغ، آقای بیمار ایستاده بود جلو پیشخوان منشی دکتر و می‌گفت: (به جان مادرم اگر دروغ بگویم) خانم منشی، یه بسته قرص 600هزارتومن می‌شه؟ اون هم تازه برا یه ماه؟ ماهی 600تومن پول قرص؟ خب به دکتر بگید ارزون‌ترش ‌رو، یه مدل دیگه‌ش رو بنویسه.
منشی: بگم ایرانی‌ش رو بنویسه؟ هرچند قبلا 18تومن بود، پارسال شد 60تومن. الان 300هزارتومنه. ولی تو بازار هم نیست. دلار گرون شده، دارو هم با ارز آزاد خریداری می‌شه.

بیمار: 300هزارتومن؟ ایرانی‌ش؟‌ای خدا بگم چیــــ (گفت‌وگو با خدا چون مساله شخصی و حریم آدم است ما نقلش نمی‌کنیم) تازه شنیدم ایرانی‌هاش عوارض هم داره.

منشی در حالی که به سمت اتاق دکتر می‌رود: چه‌کار می‌کنی پدرجان؟ بگم 600 تومنی‌ش رو بنویسه؟

آقای بیمار، خطاب به خودش؟ به خدای خودش؟ به ما؟ یا هیچ‌کس، گفت: آخه من چه خاکی تو سرم کنم؟

پاسخ به سوال مرد بیمار

ما از دیشب ذهنمان درگیر است. 600هزار بار شکر کردیم که هنوز به روغن‌سوزی نیفتاده‌ایم و خرج دوا و درمان نداریم. خلاصه خودمان را گذاشتیم جای آقای بیمار و فرض کردیم دوتا بچه داریم که یکی‌ش دانشجوست، خانه‌مان هم اجاره است، حقوق بازنشستگی هم که جوری نیست که گدا دعا کند یا کور بگوید شفا. با این اوصاف واقعا جواب سوال «آخه من چه خاکی تو سرم کنم؟» چیست؟

جواب: سرم را بگذارم زمین و بمیرم. هرچند استرس هزینه کفن‌ودفن و قبر آدم را از مردن هم پشیمان می‌کند. یعنی الان اصولا قیمت‌ها طوری است که آدم نه می‌تواند مثل آدم زندگی کند، نه مثل آدم بمیرد.

سوال نوبل

آکادمی نوبل ریاضی اعلام کرد هر ریاضیدانی به سوال زیر پاسخ دهد جایزه نوبل ریاضی به او تعلق می‌گیرد:


اگر پایه حقوق را بگیریم دوروبر 400هزارتومان، و اگر یک نفر بخواهد خرج یک خانواده چهارنفره را بدهد و ماهی 600هزارتومان هم خرج دوا و درمان خودش کند، این مرد چقدر دوام می‌آورد؟

پورشه پر شه

شنیده شده بود با ارز خرید دارو، پورشه وارد کشور شده است. دلاوران و آقازادگان، این زحمتکشان، خسته نباشند. ایشالا که مریضی نگیرند و گذرشان به بیمارستان نیفتد، اما وقتی این دلاوران می‌نشینند توی پورشه، حواسشان باشد که کاسه صبر آدم مریض پیاده اگر پر شه دیگه پورشه بی‌پورشه.

تو به این می‌گویی؟

طرف به رفیق گفت: همچین افتادم به دردسر که زیر بار این‌همه فشار زندگی مُردم.
رفیقش گفت: تو که زنده‌ای.

طرف گفت: تو به این می‌گویی زندگی؟

جمع‌بندی

جمع‌بندی 1: دو نوع مرض داریم؛ مرضی که مردم می‌گیرند و مرضی که بعضی‌ها دارند.
جمع‌بندی 2: اگر برخی‌ها مرض نداشته باشند مریضی مردم تبدیل به مرض لاعلاج نمی‌شود.


منبع: روزنامه شرق / پوریا عالمی

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار