مشاور مطبوعاتي رئيس جمهور: رسانه مجيز گو را قبول نداريم/يکي از مشکلات ما نبودن مطلب ارزشمند در روزنامه ها برای ارائه به احمدی نژاد است

ابتکار :عادل عليبازي: گفتگو با مشاور مطبوعاتي رئيس جمهور شايد به اين دليل جالب باشد که به گفته حاميان دولت بيشترين حملات به اين دولت شده است و حتي معتقدند که تخريب ها جاي نقد را گرفته است و از سوي منتقدين به طور قاطع معتقدند که دولت براي انتقادات آنها مانع تراشي نموده و دولت احمدي نژاد محدود کردن رسانه ها و مطبوعات منتقد را در در دستور کار خود هميشه داشته است. شايد براي پي بردن به ديدگاههاي دولت در خصوص آزادي مطبوعات و مسائل مربوطه کسي بهتر از مشاور مطبوعاتي رئيس جمهور که خود از سابقه دار ترين فعالان اين عرصه است کسي پيدا نشود. گفتگوي دو ساعته با ايشان را با هم مرور مي کنيم.

خيلي ها دوست دارند بدانند علي اکبر جوانفکر چگونه مشاور رئيس جمهور شد؟

در سال 1382 از ماموريت اسپانيا به عنوان نماينده خبرگزاري جمهوري اسلامي (ايرنا) به ايران برگشتم. در آن هنگام با مديرعامل وقت اين سازمان (آقاي ناصري) در نحوه مديريت اختلاف داشتيم و حتي در زماني که من در دفتر مادريد مسئوليت داشتم اين اختلاف نظر در عمل خودش را نشان مي داد. با ايشان صحبت کردم و گفتم که به دليل اختلاف نظر اساسي در نگاه مديريتي بهترين راه اين است که از هم فاصله بگيريم تا اختلافات به سطح سازمان کشيده نشود.ايشان قبول کردند که در خصوص انتقالي يا ماموريت همکاري کنند. در همين ايام يکي از دوستان، بنده را به آقاي احمدي نژاد که درآن موقع شهردار تهران بودند معرفي کرد که حاصل آن، گفت و گو در باره رسانه ها، افکار عمومي و ماموريت شهرداري بود.در اين جلسه، ايشان به تصميم رسيدند و حکم مشاور مطبوعاتي شهردار تهران را در تابستان 1382براي من صادر کردند که تا اواخر سال 1383 در اين سمت مشغول به کار بودم. در همين زمان بود که آقاي احمدي نژاد تصميم گرفت سطح تماسهاي خود با مردم را افزايش دهد و ديدگاههاي خود را در باره ضرورتهاي کشور و انقلاب با مردم در ميان بگذارد. سخنراني هاي ايشان سبب شد تا مردم با گفتمان جديدي آشنا شوند، گفتماني که هيچ سنخيتي با گفتمان اصلاح طلبان نداشت و با طيف هاي مخالف اصلاح طلبان نيز داراي زاويه هاي مشخصي بود.بنده نيز تصميم به همراهي با آقاي احمدي نژاد گرفتم تا در ترويج و گسترش اين گفتمان ارزشي و انقلابي، سهمي را برعهده بگيرم.با نزديک شدن به فضاي انتخابات رياست جمهوري، حضور ايشان در انتخابات نيز به يک موضوع جدي و خواست فراگير تبديل شد.بنده آمادگي خودم را براي همکاري داوطلبانه در امر انتخابات رياست جمهوري به اطلاع ايشان رساندم و براي اينکه شائبه اي پيش نياد از مشاورت مطبوعاتي شهردار تهران نيز استعفا دادم.با جدي شدن مباحث انتخاباتي، در ستاد انتخابات حمايت مردمي از آقاي احمدي نژاد، به عنوان مسئول کميته رسانه مشغول به فعاليت شدم.تلاشهاي رسمي خيلي کم و ناچيز بود و موثرترين کارها را خود مردم، علاقمندان و دوستداران ايشان انجام مي دادند و لطف خدا هم شامل حال ايشان شد به نحوي که در مرحله دوم انتخابات به پيروزي قاطع دست يافتند و به رياست جمهوري رسيدند. پس از انتخابات نيز کارهاي خبري و رسانه اي ايشان را در همان چند ماه اول پيگيري و به انجام رساندم تا اينکه مراسم تحليف انجام و دولت مشخص شد و به مرور مسئولان بخشها و نهادهاي مختلف مشخص و شروع به کار کردند. وقتي که همه چيز جا افتاد از ايشان خداحافظي کردم و بيشتر تمايل داشتم که از حاشيه به آقاي احمدي نژاد و دولت ايشان کمک بکنم و باورم اين بود که اين روش خيلي مفيدتر است و البته ايشان نپذيرفتند و تاکيد کردند که در کنار ايشان و به عنوان مشاور مطبوعاتي رئيس جمهور انجام وظيفه کنم و هم اکنون در اين سمت مشغول به خدمت هستم.

در رقابت هاي انتخاباتي 84 آقاي احمدي نژاد را خيلي ها گمنام ترين کانديداي موجود بين ساير
کانديداها مي دانستند. البته شناخت مردم تهران از آقاي احمدي نژاد که شهردار تهران بودند بيشتر از نقاط ديگرايران بود اما اين شناخت در ساير نقاط کشور پايين بود. تيم رسانه اي ايشان چه اقداماتي را در مدت تبليغات انتخاباتي کرد که بتواند ايشان را به مردم بشناسد و مهمتر از آن اعتماد عمومي را جلب نمايد؟

اين ادعاي درستي نيست که گفته شود آقاي احمدي نژاد در يک فرصت بيست روزه به جامعه معرفي شد. ايشان به عنوان شهردار تهران، منشا» خدمات عمراني گسترده اي در يکي از بزرگترين کلانشهر هاي جهان بودند و هر هفته در يکي از مناطق 22 گانه تهران براي رسيدگي به خواسته ها و مشکلات مردم، حضور مي يافتند و البته خبرنگاران رسانه هاي ارتباط جمعي نيز اقدام به پوشش خبري اين بازديدها مي کردند. مصاحبه هاي هفتگي آقاي احمدي نژاد با خبرنگاران، در رسانه ها منتشر مي شد و اينطور نبود که آقاي احمدي نژاد ناشناخته باشد. ضمن اينکه يک خلاي سياسي در کشور وجود داشت و تنها کسي که مي توانست آن را پر کند آقاي احمدي نژاد بود.

اين خلا نيز ناشي از رفتار و مواضع برخي افراد و جريانهاي سياسي بود. خصوصيات شخصيتي، رويکرد مردمي و کارنامه مديريتي درخشان شهردار وقت تهران، ايشان را به چهره مقبول و مورد توجه مردم تبديل کرده بود. تواضع، ساده زيستي، صداقت، خدمت خالصانه، دغدغه مردم داشتن، تسهيل ارتباط مردم با مديران و مسئولان شهري از جمله امتيازات آقاي احمدي نژاد بود و او در واقع توانست شيوه مديريتي شهيد رجايي را در يادها زنده کند. چيزي که ديگران در قد و قواره اين کار نبودند و حتي اگر مايل هم بودند نمي توانستند اين کار را بکنند چون وجهه سياسي و اجرايي آنها در قالبهايي که براي خودشان تعريف کرده بودند شکل گرفته بود و نمي توانستند تغيير قالب بدهند. مسير زندگي آقاي احمدي نژاد مسير زندگي شهيد رجايي بود و جنبه هاي مديريتي آن در فرصتي مانند شهرداري تهران تجلي پيدا کرد. بنابراين آقاي احمدي نژاد، يک شخصيت گمنام نبود که افرادي مثل بنده توانسته باشند با يک کار فشرده تبليغاتي، او را چهره کرده و به جامعه قبولانده باشيم.

البته در سطح ملي لازم بود کار بيشتري بشود. آقاي احمدي نژاد در محافل علمي و دانشگاهي کشور که از ايشان براي حضور در مجامع مختلف در استانهاي کشور دعوت مي کردند حضور مي يافت و از طريق سفرهاي استاني و رسانه هاي استاني نيز ديدگاههاي خود را در باره مسائل کشور تبيين مي کرد. فکر مي کنم ما کار زيادي نکرديم بلکه خود ايشان همت و تلاش کرد و توانست ديدگاههاي خود را به جامعه معرفي کند و کار اصلي را خود ايشان انجام داد.

بعضي ها مي گويند که آقاي احمدي نژاد يک فرد رسانه اي است و به دليل رسانه اي بودنش نيازي به مشورت در خصوص اطلاع رساني احساس نمي کند. اين سئوال پيش مي آيد که آيا آقاي احمدي نژاد قبل از مصاحبه هايش با شما مشورت مي کند يا خير؟

از ادوار گذشته يک ساختاري در دفتر رئيس جمهور وجود دارد که به طور دائم اهم اطلاعات را در باره رويدادها، تحولات و مسائل داخلي و خارجي را گردآوري و به ايشان ارائه مي کند. بنابراين رئيس جمهور نسبت به مسائل مهم اشراف اطلاعاتي دارند و حتي جلوتر از مشاورين خود هستند و تحليل و معرفتي که برايشان حاصل مي شود، عميق تر و دقيق تر است و هميشه اينطور بوده است. مگر در موارد خاص که مشاور مربوطه اطلاعات جامع را همراه با تحليل هاي مختلف ارائه مي دهد. در مورد رسانه اي بودن آقاي احمدي نژاد نيز فکر مي کنم، اين نظر از يک جهت قابل توجه است و آن هم غيرقابل پيش بيني بودن رفتار، واکنش ها و مواضع رئيس جمهور و قرار نداشتن ايشان در قالب هاي رفتاري برجاي مانده از گذشته است. اين امر به طور طبيعي برانگيزاننده و جلب کننده توجهات در سطوح رسانه اي است.

ايشان کار با رسانه ها را خوب مديريت مي کند و ارتباط خيلي راحت و سريعي با رسانه ها برقرار مي کند و نياز رسانه ها را در حوزه اطلاع رساني خوب تشخيص داده و به موقع همان اطلاعات مورد نياز را در اختيارآنها قرار ميدهد.

نحوه تنظيم مصاحبه ها با رئيس جمهور وچرخه مصاحبه اختصاصي با ايشان را اگر توضيح بدهيد ممنون مي شوم.

رئيس جمهور به طور منظم در دسترس رسانه هاي داخلي قرار دارد و چهارشنبه هر هفته، نمايندگان رسانه هاي ارتباط جمعي با حضور در نهاد رياست جمهوري، با مقامات دولت و رئيس جمهور صحبت مي کنند. در طول هفته نيز رئيس جمهور به مناسبت هاي مختلف نيز در دسترس خبرنگاران داخلي قرار دارد و بعضا مورد پرسش قرار مي گيرد. بنابراين نياز به انجام مصاحبه اختصاصي با رسانه هاي داخلي به ندرت احساس مي شود. اما در حوزه خارجي با توجه به اينکه چند موضوع مهم داريم که بايد دنبال کنيم، مصاحبه هاي اختصاصي خارجي را به شکل هدفمند و گزينشي از ميان صدها درخواست مصاحبه انجام ميدهيم. رئيس جمهور تا کنون با شبکه هاي متعدد تلويزيوني و رسانه هاي مختلف از شرق و غرب عالم مصاحبه کرده است که بخش عمده آنها آمريکايي بوده اند.

دليل اول اين است که رسانه هاي آمريکايي به عنوان مهمترين منابع خبري دنيا مورد استناد قرار مي گيرند. وقتي ما مي خواهيم به يک رسانه اي زمان مصاحبه بدهيم به دامنه تاثير و برد آن نيز توجه داريم. از طرف ديگر رئيس جمهور هر سال به مناسبت تشکيل مجمع عمومي سازمان ملل به نيويورک سفر کرده و رسانه هاي آمريکايي نيز به پوشش برنامه ها و سخنراني هاي آقاي احمدي نژاد و انجام مصاحبه با ايشان، توجه ويژه اي نشان مي دهند و بديهي است يک جنبه اصلي از سفرهاي رئيس جمهور به نيويورک نيز انجام کارهاي رسانه اي است.

برخي ها معتقدند که آقاي احمدي نژاد نه تنها در حوزه رسانه ها و مطبوعات بلکه در تمامي حوزه ها اصلا اعتقادي به مشاوره با مشاورين ندارند و هر آنچه را که تشخيص بدهند انجام مي دهند. آيا واقعا اينطور هست؟

اگر آقاي رئيس جمهور اعتقادي به مشاور و اخذ نظر مشاور نداشت، منطقا نبايد براي برخي افراد، حکم مشاورت صادر مي کرد. اهميت و حساسيت جايگاه رئيس جمهور، اخذ نظر مشاوران براي تصميم گيري را گريز ناپذير و ضروري مي سازد. آقاي احمدي نژاد نيز بر اساس همين ضرورت همواره در دسترس و در تماس با مشاورين خود قرار دارد.

تا کنون اتفاق افتاده است که رئيس جمهور در موضوعي با شما وساير مشاوران در موضوعي اختلاف داشته باشند و سپس حرف شما را بپذيرند؟

يکي از خصلت هاي بارز و مثبت آقاي احمدي نژاد اين است که يک شنونده خوب محسوب مي شود. اين خصوصيت برجسته ايشان، سبب مي شود که مشاورين به راحتي بتوانند ديدگاهها و نظرات مشورتي خود را با ايشان در ميان بگذارند. البته گوش ايشان براي شنيدن حرف هاي مردم نيز کاملا باز است و ديدگاههاي کارشناسي را به طور طبيعي گوش مي دهند. شبهه بي اعتنايي رئيس جمهور به نظرات مشاورين، واقعي نيست.آقاي احمدي نژاد واقعا ديدگاههاي مختلف را مي پذيرند ولي در دريافت اطلاعات ممکن است که فردي نظري داشته باشد و فکر کند که موثر است و به رئيس جمهور منتقل بکند ولي رئيس جمهور نپذيرد. اين مساله را نبايد به حساب مشورت پذير نبودن رئيس جمهور گذاشت.

کساني که مي خواهند به رئيس جمهور مشاوره بدهند بايد پخته ترين نظرات را به شکل جامع به رئيس جمهور عرضه کنند. اما در عين حال بايد در نظر داشت که ايشان در نهايت بايد به جمع بندي برسد و ممکن است نظر مشورتي ارائه شده، تغيير کند يا تکميل شود. اين نشان دهنده زنده بودن و بالندگي يک رئيس جمهور و مجموعه اي است که با آن کار مي کند که بايد کاملترين و پخته ترين گزارش ها را به رئيس جمهور ارائه کنند. چرا که رئيس جمهور تجربه عملي گسترده اي از کار در سطوح اجرايي دارد، دقت و ضريب هوشي او نيز بالاست نه اينکه صرفا ما چنين چيزي ادعايي داشته باشيم، دشمنان ما هم به اين نکات اذعان دارند که ضريب هوشي آقاي احمدي نژاد واقعا بالاست و به همين دليل کساني که با ايشان کار مي کنند حتما بايد خودشان را به ايشان برسانند و پا به پاي ايشان حرکت کنند.

پس اين حرفهايي که در رسانه ها زده مي شد که تصميمات عجولانه، غيرکارشناسي شده و خودسرانه همه به نوعي موج سازي رسانه اي بوده است؟

شما درست تشخيص داديد. اين امواج تبليغاتي خلاف واقع، داراي اهداف تخريبي است. در برخي از موارد اينها يک موضوع مجرد را مي گيرند و آن را به همه دولت تعميم مي دهند که اين هم يک روش تخريبي است. ما اين رفتارها را که برآمده از انگيزه هاي حزبي و گروهي است، دون شان و جايگاه و منزلت رسانه تلقي مي کنيم. فعاليت رسانه اي، يک کار دقيق، ظريف و هوشمندانه بر پايه منافع ملي است که اگر بر مبناي اهداف حزبي و گروهي انجام شود، يک انحراف آشکار در نظر گرفته مي شود. سال گذشته يکي از مصاحبه هاي رئيس جمهور که قرار بود براي تشريح مسائل اقتصادي انجام شود، لغو شد و فرداي آن روز مشاهده کرديم يکي از روزنامه ها، مصاحبه انجام نشده رئيس جمهور را مورد انتقاد قرار داده است که اينگونه موارد، باعث از دست رفتن اعتبار و آسيب ديدن شخصيت رسانه مي شود.
آيا رئيس جمهور روزانه مطبوعات ايران را مي بيند و مطالعه مي کند؟

در حوزه ارتباطات و اطلاع رساني دفتر رئيس جمهور، گزارشهاي روزانه حاوي گزيده اي از مطالب مهم روزنامه ها تهيه و به رئيس جمهور ارائه مي شود. علاوه بر اين، رئيس جمهور گاهي مطبوعات را تورق مي کند و اگر به موضوع خاصي علاقمند باشد دستور مي دهد تا بازتابهاي رسانه اي در باره آن گردآوري و به رويت ايشان برسد. يکي از مشکلات جدي ما اين است که بايد خيلي در روزنامه ها بگرديم تا يک مطلب ارزشمند که قابليت ارائه به رئيس جمهور را داشته باشد، پيدا کنيم. مطلبي که بازتاب دهنده ديدگاه و نگاه جديدي در مسائل جاري کشور باشد و دريچه تازه اي را به روي رئيس جمهور بگشايد.

تا حالا شده است که آقاي رئيس جمهور از يک مطلب روزنامه اي استفاده کرده باشد و تصميم تازه گرفته باشد يا تصميم قبلي خود را عوض بکنند؟

بله، بحث بودجه نويسي، در روزنامه رسالت، سلسله مقالات آقاي انبار لويي راجع به بودجه که آقاي رئيس جمهور با دقت آن را مطالعه کردند. حتي در سرمقاله هاي خارجي نکات مهمي است که به اطلاع رئيس جمهور مي رسانيم. نکات مهم در مقالات خارجي بيشتر ديده مي شود تا در مقالات داخلي چرا که آنها فارغ از مسائل حزبي و گروهي به صورت حرفه اي به آن مي پردازند و نکاتي را پيدا مي کنيم که مثلا فلان حرف رئيس جمهور کجا تاثير خودش را گذاشته است.اينها را در سرمقالات آنها بخوبي مي شود رصد کرد.

مطبوعات ايران را چه جور ارزيابي ميکنيد؟

ما به اين مساله واقفيم و به آن اذعان مي کنيم که کار روزنامه يک کار سخت است. اما در عين حال انتظارمان از رسانه بالاست و دليلش هم به بالا بودن شان و مرتبه ملت ايران مربوط مي شود. هميشه در روند جهاني تاثير گذار بوده ايم.الان هم تحولات ايران در کانون تحولات جهاني هست. يک تصميمي يا اظهار نظر مقامات عالي رتبه ايراني به سرعت در کانون توجه رسانه هاي جهان قرار مي گيرد. بنابراين مطالبه ما از رسانه هاي ارتباط جمعي اين است که در تراز ملت ايران باشند. اين توجه و تمرکز جهاني بر مسائل ايران، فرصت مهمي را براي رسانه هاي داخلي فراهم مي آورد تا به عنوان منبع خبري و اطلاع رساني مورد استناد رسانه هاي مهم دنيا قرار گيرند. رسانه هاي داخلي ما مي توانند در موضوعات مهم جهان وارد بشوند و اظهار نظر کارشناسي بکنند و از اين فضاي "کپي و پيستpast anb copy" بايد خارج شوند. اين کار را هم مي توانند از مسائل منطقه اي شروع کنند. مثلا در باره تحولات افغانستان، رسانه هاي ما ايفاگر چه نقش و صاحب چه تاثيري بودند؟ در زمان انتخابات ايران، ازتمام دنيا نمايندگان رسانه ها به ايران مي آيند و به قلم زني در باره تحولات ايران مي پردازند. اين پسنديده نيست که هيچيک از رسانه هاي ارتباط جمعي ايران از اوضاع کشوري مانند افغانستان، گزارشهاي توليدي نداشته باشند. البته اگر رسانه ها وارد اين حوزه شوند دولت نيز موظف است از آنها حمايت کند. رسانه هاي ما بايد وارد فضاي جهاني بشوند و گزارشگران ما نقش آفريني مستقلي را برعهده بگيرند.

دولت آقاي احمدي نژاد چه مقدار در حل مشکلات رسانه ها کمک کرده تا رسانه ها نيز به آن جايگاهي که مد نظر حضرتعالي است دست يابند؟

اين تصور درستي نيست که دولت با صدور يک دستورالعمل مي تواند مشکل را برطرف نمايد. بايد اراده لازم در حوزه رسانه اي شکل بگيرد تا نتايج يک آسيب شناسي علمي را بپذيرد و با آن همصدايي و همراهي کند. طبيعي است که دولت نيز حمايت مي کند. روزنامه بايد در داخل و خارج از کشور از وزانت لازم برخوردار باشد. در اين صورت مورد توجه قرار مي گيرد و صاحب نقش مي شود و در سرنوشت جامعه تاثير خود را نشان مي دهد. چنين روزنامه اي، به طور طبيعي در جذب آگهي هاي تبليغاتي نيز پيشتاز مي شود، بنابراين اولين نکته ضروري، شکل گير ي اراده لازم براي انجام حرکت اصلاحي است. اصحاب رسانه بايد به اين جمع بندي برسند که خارج شدن از وضعيت کنوني يک ضرورت است و سپس بگويند که چه اقدامي بايد بکنيم؟ در آن موقع نيز ما وارد مي شويم.


برخي ها معتقدند که دولت احمدي نژاد محدوديت هايي را براي رسانه هاي ايران ايجاد کرده است. چه قبل و چه بعد از انتخابات. با کمک گرفتن از شوراي امنيت ملي يا در تخصيص يارانه ها و مسائلي از اين دست آيا درست است يا خير؟

هرگونه برخورد اداري و قانوني با رسانه ها، معمولا يا از سوي دستگاه قضايي انجام مي شود يا از سوي هيات نظارت بر مطبوعات. شوراي عالي امنيت ملي نيز به ندرت برخي نکات ضروري مرتبط با امنيت ملي را به رسانه ها گوشزد مي کند که نبايد به عنوان تحميل محدوديت به رسانه ها تلقي شود. هئيت نظارت بر مطبوعات ترکيب هفت نفره اي از نمايندگان دستگاههاي مختلف است و دولت نيز فقط يک نماينده در اين هيات دارد. تصميمي که در هيات نظارت گرفته مي شود يک تصميم دولتي نيست و هيچ ارتباطي با دولت ندارد. در دستگاه قضايي نيز تصميم براساس معيارهاي قانوني گرفته مي شود و ربطي به دولت ندارد.از طرف دولت تا حالا چيزي اعمال نشده است مگر اينکه شکايتي از سوي برخي مسئولان دولتي عليه يک رسانه انجام شود که در اين زمينه نيز شاهد بوديم رئيس جمهور احمدي نژاد در 17 مرداد سال گذشته (روز خبرنگار) دستور دادند دستگاههاي اجرايي از شکايات خود از رسانه ها منصرف بشوند. صبر و تحمل خودمان را در برابر نقدهاي که حتي با توهين همراه است بالا برده ايم چرا که معتقديم وجود انتقاد و نقد در جامعه سبب بالندگي و نشاط و شادابي جامعه مي شود. البته افزايش تحمل و بردباري به منزله کنار آمدن با حريم شکني ها و برخي توهين ها در سطوح رسانه اي نيست و خود رسانه ها بايد با اين رفتارهاي ناهنجار مبارزه کنند.

رسانه هاي منتقد اعتقاد دارند که دولت از دادن آگهي هاي دولتي که منبع درآمدي براي روزنامه ها يا هفته نامه هاي محلي هستند خودداري مي کند آيا دولت در اين زمينه دستور خاصي صادر کرده است يا خود نهادها به دوستان رسانه اي خود آگهي مي دهند؟

يک نگاهي در دولت هست که آقاي احمدي نژاد هم بر آن اصرار دارند مبني بر اينکه حتي المقدور براي تبليغات هيچ هزينه اي انجام نشود و اين يک اصل است که در دولت دنبال مي شود و براي محدود کردن بودجه هاي تبليغاتي نيز، دستور العمل صادر شده است. براي آگهي هاي دولتي نيز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ضوابطي دارد که بايد آن را بر اساس عدالت بين روزنامه هاي مختلف اجرا کند.

منظور من آگهي هاي مناقصه و مزايده هايي بود که ادارات بايد به روزنامه ها و هفته نامه هاي محلي بدهند؟

اينها بايد توزيع عادلانه باشد و مسئول توزيع آنها نيز وزارت ارشاد است. اگر نقصي در اين خصوص وجود دارد از مسئولان ذيربط توضيح بخواهيد که با چه مبا و معياري، آگهي ها را به رسانه ها مي دهند. همه رسانه هايي که مجوز فعاليت دارند از نگاه دولت يکسان هستند و هيچکدام بر ديگري برتري ندارند. اگر عادلانه توزيع نشود يک انحراف هست. اينکه وارد دسته بندي هاي سياسي اش بکنيم نيز انحراف است. محل شروع انحراف جايي است که بيايم بگوييم اين رسانه طرفدار دولت است و آن رسانه مخالف دولت است و اين طرفدار اصلاح طلب است و آن طرفدار اصولگرا و خود اين مي شود محل تنازع جديد. اعتقاد ما اين است که همه رسانه ها بايد در جهت منافع و حقوق مردم حرکت کنند و اين تقسيم بندي که رسانه ها طرفدار يا مخالف دولت هستند، فاقد اصالت است. چرا بايد يک رسانه اي طرفدار دولت و يک رسانه اي مخالف دولت باشد؟ رسانه بايد طرفدار ملت باشد و لاغير. دولت يک نهاد عظيمي است که وظيفه اش خدمتگزاري به ملت است که محل توليد اخبار و اطلاعات است. وظيفه اش اين است که اخبار و اطلاعات را در اختيار رسانه ها قرار بدهد و اگر رسانه اي اين اخبار را منتشر کرد، نبايد حامي دولت خطاب شود و اگر منتشر نکرد آن را مخالف دولت بنامند. اين تقسيم بندي غلط است. وظيفه دولت اطلاع رساني است و مردم نيز از رسانه ها انتظار دارند که در باره فعاليت دستگاههاي مختلف از جمله دولت اطلاع رساني بکنند. بالاخره بايد اخبار و اطلاعات به مرد م منعکس شود. اصلا مردم آزادي مطبوعات را براي همين هدف در قانون اساسي تضمين کرده اند تا اطلاعات و اخبار به صورت دقيق، صحيح، شفاف، جامع و عيني به مردم برسد. هدف از اطلاع رساني به جامعه نيز آن است که وقتي مردم مي خواهند تصميم بگيرند بر اساس آگاهي و اطلاعات درست تصميم بگيرند. مردم مي خواهند با عملکرد دولتمردان و مسئولان کشور آشنا شوند تا نسبت به برکناري يا ادامه حضور آنان در مصادر امور تصميم گيري کنندو بر اين اساس رسانه ها بايد اطلاعات درست را در دسترس مردم قرار دهند. وقتي در تقسيم بندي رسانه اي، پذيرفتيم که برخي از رسانه ها مخالف دولت باشند، به طور طبيعي اطلاعاتي که آنها به جامعه ارائه خواهند داد، مخدوش و غيرواقعي و از موضع مخالفت با دولت خواهد بود و در جهت مقابل نيز همينطور است و ممکن است رسانه هاي طرفدار دولت به مجيز گويي يا بزرگنمايي کارها بپردازند که کار قابل تاييدي نيست. اين رفتار غلطي است از هر دو طرف و ما نه رسانه مجيز گو را قبول داريم و نه رسانه اي که بخواهد با دولت مخالفت کند. فکر مي کنم در درون جامعه رسانه اي بايد به اين نکته برسيم که وضعيت فعلي، متضمن منافع مردم و حتي خود جامعه رسانه اي نيست. رسانه همچنين نبايد طرفدار يک حزب،گروه ويا دسته سياسي يا اقتصادي باشد. رسانه جايگاه بالايي دارد و به همين خاطر مي گويند رکن چهارم دموکراسي است.بايد از بالا به پديده ها نگاه بکند نه هم سطح خود پديده. وقتي هم سطح خود پديده نگاه مي کند بسياري از واقعيت ها را نمي بيند و انعکاس نمي دهد اما اگر از بالا نگاه کند همه زواياي يک واقعيت را مي بيند و بهتر انعکاس مي دهد. آزادي رسانه ها براي همين تضمين شده است که از چنين جايگاهي به پديده ها نگريسته شود. وقتي از جايگاه افراد، احزاب و گروهها به پديده اي نگاه بشود خيلي از واقعيت ها را همانگونه که هست به چشم نمي آيد و اگر به چشم آمد به زبان و به قلم نمي آيد زيرا با عينک حزب و جريان سياسي، واقعيت ها ديده نمي شود. انحراف در تصميم مردم از انحراف در آزادي رسانه ها سرچشمه مي گيرد. سو» استفاده از آزادي در رسانه، سبب انحراف در تصميم مردم مي شود.

در مورد بحث پشت صحنه مناظره هاي آقاي احمدي نژاد با موسوي،کروبي و رضايي مسائلي در برخي سايت ها مطرح است و اينکه گفته مي شود صدا و سيما به آقاي احمدي نژاد اجازه داده بود زودتر در مکان مناظره قرار گيرد و مسائلي را براي ساير رقباي ايشان فراهم بياورند که به نوعي تضعيف روحيه را به دنبال داشته باشد. حضرتعالي به عنوان کسي که همراه رئيس جمهور در اين مناظره ها بوديد چه پاسخي براي اين ادعاها داريد؟

به عنوان کسي که افتخار همراهي رئيس جمهور را در مناظره ها داشت مي گويم که اصلا اينطوري نبود واين يک دروغ است. در بيشتر موارد آقاي احمدي نژاد به دليل مشغله هاي فراواني که به عنوان رئيس جمهور داشتند، آخرين نفري بودند که وارد استوديو مي شدند.

بعد از اعلام نتايج انتخابات يک سري آشوبها درتهران ايجاد شد و عده اي نيز آسيب ديدند. دوست دارم ديدگاه رئيس جمهور را در اين زمينه بدانم؟ چه برخوردي داشت و چه دستوراتي دادند؟

آن حوادث، بر اثر تخطي از قانون و قانون گريزي آقايان کروبي و موسوي بوقوع پيوست.آنها در مقابل قانون و نظام موضعگيري کردند و رفتارهاي ستيزه جويانه اي که در پيش گرفتند خسارت هايي را بر کشور وارد کرد و اينجور نبود که مديريت صحنه دست يک فرد خاص در دستگاه اجرايي باشد.
رئيس جمهور رئيس شوراي عالي امنيت ملي است به همين دليل در اين داستانها دخيل است؟ و مي توانست دستور بدهند که برخوردهايي با آن شدت با مردم نشود.

در يک وضعيت آشفته، اتفاقات تلخ و ناخواسته اي هم روي مي دهد که هيچ ربطي به شوراي عالي امنيت ملي يا رئيس جمهور ندارد.

در همان فضا دو روزنامه رقيب آقاي احمدي نژاد تعطيل شد. نظر دولت در اين خصوص چيست؟

ربطي به دولت ندارد. پيشتر توضيح دادم که تصميم دستگاه قضايي يا هيات نظارت بر مطبوعات هيچ نسبتي با خواست و اراده دولت ندارد.

بحث آشتي ملي اين روزها مطرح شده است در حاليکه من تا کنون نظري از سوي دولت در اين باره نديده ام و در عين حال برخي ها نيز معتقدند با توجه به اينکه رئيس جمهور پيروز رقابت هاي انتخاباتي بوده است بايد در اجرايي شدن اين بحث پيشگام باشد آيا دولت برنامه اي دارد يا خير؟

در ابتدا بايد مشخص شود که منظور از آشتي ملي چيست؟ آيا به اين معني است که اگر گروهي از افراد دور هم جمع بشوند، آشتي ملي وجود دارد و اگر دور هم نباشند وبين آنها اختلاف و نقار وجود داشته باشد، آشتي ملي به هم خورده است؟ ما چنين برداشتي را قبول نداريم، هرچند که الان به صورت غيرمستقيم چنين برداشتي به جامعه القا» مي شود. ملت ايران به يکسري اصول و مباني پايبند است و رهبري را به عنوان مبناي وحدت ملي به رسميت شناخته است و حول آن وحدت را تشکيل داده است و هر جايي که ضرورت باشد، آن را به نمايش مي گذارد. وحدت ملي در جاهاي خاصي ضرورت و عينيت پيدا مي کند. الان هم مردم وحدت دارند و با هم همدل و هم جهت هستند. البته کدورت هايي در بخشهايي از جامعه وجود دارد و نمي توان آن را نفي کرد و بالاخره بخشي از جامعه به يک فرد ديگري راي داده است و براي بخشي کمي از اين افراد، دلخوريهايي پيش آمده است و البته در اين طرف هم هيچکس راضي به اين اتفاقات نبوده است. با مديريت صحيح مي توان اين دغدغه ها و دلخوريها را مرتفع کرد و به نظر من اين مساله نمي تواند عاملي براي برهم خوردن وحدت ملي باشد. وحدت وجود دارد اما برخي افراد از محور اصلي وحدت يعني رهبري فاصله گرفته اند. راه بسته نيست. آنها بايد برگردند و خودشان را به محور وحدت نزديک کنند و گذشته را جبران نمايند. اگر بيايند و به ملت بپيوندند مي فهمند وحدت وجود دارد اما اگر فکر کنند که آنها خودشان محور وحدت هستند و ديگران بايد حول آنها جمع بشوند، بدانند که در اشتباه به سر مي برند. حرکت در مسير همدلي يک ضرورت است اما راه آن حرکت بر گرد رهبري است.

برخي سايت ها خبر از حضور يکي از مقامات ارشد دولت در هند و ديدار مرتب و منظم با يک مرتاض هندي ميدهند. از سوي دولت وقتي به اين مسائل پاسخ داده نمي شود اين ذهنيت پيش مي آيد که ممکن است اين گفته ها درست باشد آيا واقعا اين مسائل درست است يا خير؟

اگر قرار باشد به همه شبهات ايجاد شده در جامعه پاسخ بدهيم بايد کارهاي ضروري را کنار بگذاريم و فقط به اين مسائل بپردازيم. به نظر مي رسد که چنين رويکردي به منزله پايين کشيدن سطح مباحث در دولت تلقي خواهد شد. فضاي تبليغاتي و جوسازي هايي که عليه دولت مي شود از کانالهاي خاصي هدايت مي شوند و هدف از آن نيز تخريب چهره هاي موثر و ايجاد انحراف در اذهان عمومي است. آقاي مشايي داراي مسئوليت هاي مهمي در دولت است و از چهره هاي شناخته شده است و البته تا کنون چهره حقيقي مشايي به جامعه شناخته نشده است و به نظر مي رسد که يک جريان خاص به شدت در تلاش است تا او را ترور شخصيت کند. اگر چهره واقعي او به جامعه شناحته شودخيلي از اين مسائل خود به خود حذف خواهند شد. آقاي مشايي با داشتن مسئوليت هاي مهم کشوري چگونه مي تواند هر ماه به هند برود؟ اينها دروغهايي است که گفته مي شود و اصلا واقعيت ندارد.
انتقادات شما به آقايان لاريجاني و مطهري بازتاب هايي را به همراه داشت. چه صحبتي دراين خصوص داريد؟

رفتار و واکنش برخي از رسانه ها، واقعا تاسف آور است. نمونه آن صحبت اخير بنده در مورد آقاي عسکر اولادي است. من در پاسخ به سووال يکي از رسانه ها تنها به يک جمله بسنده کردم و گفتم که ايشان در بحث وحدت ملي دچار سو» تفاهم هستند و بايد به ايشان توضيح بدهيم تا سو» تفاهم برطرف شود. اين موضع از سوي برخي از رسانه ها تعبير شد به حمله مشاور احمدي نژاد به عسکر اولادي. تاسف آور اين است که روزنامه اي تيتر اول خود را به اينگونه نوشته بود که "مشاوري عليه همه"!! به مدير مسئول اين روزنامه تلفن کردم. او سعي کرد تا به نحوي اين رفتار را توجيه کند و در نهايت اقدام به عذرخواهي کرد. اگر يک مورد انتقادي را مطرح کنم فورا تيتر مي زنند حمله جوانفکر به فلان کس يا حمله مشاور احمدي نژاد عليه فلاني. من انتقادي را از آقاي مطهري مطرح کردم و نوشتند حمله مشاور رئيس جمهور به فرزند شهيد مطهري،در صورتي که من فقط انتقاد کرده بودم. جامعه آزاد است و اگر انتقادي نسبت به کسي داشته باشيم مي توانيم انتقاد خود را مطرح کنيم و آنها نيز مي توانند پاسخ بدهند. جامعه ما زنده، با نشاط و بالنده است. مي توانيم همديگر را نقد کنيم و اشکالات خود را در سايه نقد برطرف کنيم. دعوا هم نداريم نه با مطهري نه با عسکراولادي و نه با لاريجاني بلکه در مسائل مديريتي کشور، اختلاف نظر داريم و در فضاي آزاد اين مسائل را مطرح مي کنيم. نقطه نظرات بنده شفاف، صريح و مبتني بر احترام و ادب است و اصلا ربطي به رئيس جمهور و دولت ندارد.

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار