۱۰ توصیهی حیاتی «ریموند کارور» دربارهی نوشتن و زندگی
پارسینه: ریموند کارور در سال 1938 در آمریکا متولد و در سال 1998 درگذشت و همواره از او به عنوان یکی از بزرگترین نویسندگان ژانر داستان کوتاه مینیمال نام میبرند.
پارسینه- گروه فرهنگی: سایت Flavorwire، بخشی از توصیهها و تفکرات ریموند کارور را در مورد زندگی و نوشتن برگزیده است. این گزینگویهها که عموما برگرفته از مصاحبهها و داستانهای این نویسندهی بزرگ میباشند بازگو کنندهی دیدگاههای شخصی و نکات ریزی دربارهی نوشتن و زندگی میباشند. ریموند کارور در سال 1938 در آمریکا متولد و در سال 1998 درگذشت و همواره از او به عنوان یکی از بزرگترین نویسندگان ژانر داستان کوتاه مینیمال نام میبرند.
1- سالها قبل به نکتهای در نامهای از چخوف برخوردم که تحت تاثیرم قرار داد. آن نکته، بخشی از پیشنهاداتی بود که در جواب یکی از بیشمار کسانی که با او مکاتبه میکردند نوشته شده بود. چیزی شبیه به این: دوست من، تو مجبور نیستی در مورد انسانهای غیرعادی بنویسی. مثلا آنهایی که کارهای خارقالعاده و به یادماندنی انجام میدهند. (بهتر است بدانید که من آن زمان دانشجو بودم و عاشق خواندن نمایشنامههایی در مورد دوکها و شاهزادگان و انقراض قلمروهای پادشاهی بودم. ماجراجوییها و داستانهایی درباره اینکه قهرمانان در راه رسیدن به جایگاههای والا چه داستانهایی از سر میگذرانند؛ و معمولا رمانهایی میخواندم که شخصیتهایشان، قهرمانانی فراتر از زندگی واقعی بودند.) اما با خواندن چیزی که چخوف قصد داشت در آن نامه و سایر نامهنگاریهایاش -که به همان اندازه خوب بودند- بگوید و با مطالعهی داستانهای او به آدم دیگری تبدیل شدم. آدمی بسیار متفاوتتر از قبل.1
2- شما مجبورید با اشتباهاتتان کنار بیایید تا زمانی که آنها فکر شده به نظر برسند. منظورم را که میفهمید؟!2
3- ما باید خیلی شرمندهی خودمون باشیم که این جوری حرف میزنیم. مثلا وقتی داریم از عشق حرف میزنیم انگار واقعا میدونیم از چی حرف میزنیم!3
4- مطمئناً شما وقتی که قصد دارید ماجراهای واقعی زندگیتان را به داستان برگردانید، باید حسابی به نوشتن مسلط باشید. شما باید بیاندازه جسور، بسیار چیرهدست، خلاق و مشتاق برای گفتن همه چیز دربارهی خودتان باشید. شما زمانی چیزی را گفتهاید و در مورد چیزهایی که میدانستید نوشتهاید. ولی آیا شما چیز بهتری به غیر از گفتنِ مسائل خصوصیتان برای نوشتن ندارید؟! خوب، قبول میکنیم که شما یک نویسنده منحصر بهفرد هستید! یکی از آن با استعدادها! ولی این خطرناک است که پشتِ سرِ هم کتاب چاپ میکنید، آن هم فقط دربارهی زندگی خودتان! خطر بزرگی که در نهایت به تلاشهایی بیفایده منتهی میشود این است که تعداد زیادی از این نویسندگان به جای داستاننویس شده، به زندگینامهنویسهای خیلی بدی تبدیل میشوند. اندکی شرحِحالنویسی و مقدار زیادی تخیل و ابتکار بهترین چیز برای نوشتن است.4
5- در نهایت، تنها دار و ندار ما کلمات هستند. بهتر است که آنها درست انتخاب شوند و "نقطهگذاری"های صحیحی داشته باشند تا بتوانند به بهترین حالت ممکن مفهوم خودشان را برسانند.5
6- من همیشه در حال یاد گرفتن چیزی هستم زیرا که آموختن پایانی ندارد.6
7- سریع انجاماش بده و سریع از دستاش خلاص شو! معطل نکن! ادامه بده!7
8- من بیشتر از پنج دقیقه در هر ماه را صرف یادآوری گذشته نمیکنم. حقیقتاً، گذشته شبیه به یک کشور بیگانه و ناشناخته است و همه چیز در آنجا به طرز متفاوتی اداره میشود. اتفاقها تنها در زمان حال میافتند.8
9- غرغر نکنید! توضیح اضافه ندهید!9
10- خوبیِ آگاهی زیاد چیست؟ فقط همهچیز را بدتر میکند!
برگردان: مینا حسیننژاد
منبع: ادبیات ما
ارسال نظر