اطلاعات/فاضل نظري: شعر تجربهاي شخصي و احساسي است
پارسینه: هجدهمين نشست از سلسله نشستهاي ديداري با اهل قلم، يکشنبه گذشته با حضور فاضل نظري، شاعر کتاب «ضد»، در فروشگاه مرکزي شهرکتاب برگزار شد.
فاضل نظري ابتدا درباره شعر و نگاه شاعرانه گفت: ارائه تعريفي مفهومي از شعر، کار سختي است و هر تعريفي از آن بدهيم، منظور را بطور کامل ادا نميکند.
من از خير تعريفکردن شعر ميگذرم و آن را يک احساس و تجربه شخصي ميدانم که هر خوانندهاي ميتواند بگويد آنچه ميخواند شعر هست يا نيست.
من گاهي يک بيت از يک شعر را هم برنميتابم ولي همان بيت را کسي ديگر ميپسندد و شعرش ميخواند. از نظر من، شعر تجربهاي شخصي و احساسي است.
وي سپس درباره تعبير شعر مردمي هم گفت: ابتدا بايد ببينيم وقتي ميگوييم مردم، از چه کساني حرف ميزنيم. مردم امروز با مردم 50 سال پيش از جهات مختلف (فرهنگ، تحصيلات، سواد و غيره) فرق دارند.
مردم امروز قابل مقايسه با مردم ديروز نيستند و سطح آگاهي و اطلاعات عمومي تغيير کرده است. نکته ديگر اينکه، از مردم بودن يک فضيلت است و شاعر خواهناخواه دانهاي از تسبيح مردم است.
بنابراين وقتي ميخواهم شعر بگويم اولين مخاطبش خودم هستم. مهم، اين است که شعر بايد محکم و عميق باشد. ما آثار زيادي داريم که خيليها از آن لذت ميبرند ولي به درد دوباره خواندن نميخورد.
شاعر کتاب «ضد» ادامه داد: شعر مردمي، شعري است که هم از آن لذت ببريم و هم ما را به عمق و لايههايي ديگر ببرد تا آن را کشف کنيم. به اين نوع شعر ميگوييم شعر سهل و ممتنع. به نظرم شعر امري تفنني يا قرص مسکن نيست.
شعر افيون نيست. شعر بايد درگيرکننده باشد و ذهن را به خود مشغول کند. البته اين تعريف، شايسته شعر خودم نيست و اين ايدهآل را در شعر بزرگان ادبمان ميبينيم.
فاضل نظري اضافه کرد: ما دائم به تکرار خودمان و به تکرار شاعران گذشتهمان دست زدهايم. اصولا حرف جديدي هم نمانده که بخواهيم بگوييم و همهچيز را شاعران گذشته گفتهاند.
با اين حال شعر در مقام متعالي خود، ساحتي است که هر کسي را راهي به آن نيست. حرف همه شاعران از ابتداي خلقت تا امروز يکي بوده است.
کار ما صورتگريهاي تازه است.
درواقع ما کوزههاي تازه از همان خاکي ميسازيم که خيام گفت. بنابراين معتقدم که حرف تازهاي در شعر نداريم.نظري در ادامه اين موضوع افزود: غزل يک لباس فاخر است و با هر مضموني همخوان نيست. غزل اجازه نميدهد که هر کلمه و اتفاقي وارد شعر شود.
اگر ميخواهيم راجع به اتفاقات بنويسيم، ميتوانيم مقاله بنويسيم نه اينکه در همهجا از غزل استفاده کنيم.
اين قالب براي هر نوع کلامي نيست. بعضيها ميگويند تو چرا به پديدههاي اطراف بيتوجه هستي. من ميگويم غزل هر موضوعي را برنميتابد. يا ميگويند چرا از مي و ساقي و باده در شعرت استفاده ميکني.
من شاعر اگر از اين کلمات استفاده نکنم، آيا آنها را دوباره خواهيم شنيد؟ اين کلمهها در جهان ذهني ما هستند و زماني که من به سراغ تعبيري عرفاني ميروم، از چه کلمهاي بايد استفاده کنم؟ آيا ارتباط ما بايد با ادبيات گذشتهمان منقطع شود؟ ما کلمات را از ادبيات قديممان برميداريم و استفاده ميکنيم تا واژهها زنده بمانند.نظري در پايان درباره راه نيافتن شعرهايش به حوزه موسيقي هم گفت: من نميگذارم شعرهايم به حوزه موسيقي وارد شود و کارهايي را هم تا حالا براساس شعرهايم ساخته شده است، نتوانستهام مانع شوم.
شايد دليل اين عدم تمايلم اين است که دوست دارم آثارم را يک نفر خاص بخواند و بقيه نه.در پايان اين نشست، فاضل نظري کتابهاي خود را براي حاضران امضا کرد و تعدادي از مخاطبان نيز به بحث و گفتوگو با او درباره موضوعات مطرح شده ادامه دادند.
دروود
خسته نباشید
خیلی وبتون عالیه
گر بگویم با خیالت تا کجاها رفته ام
مردمان این زمانه سنگسارم می کنند...
استاد فرامرز عرب عامری
رج به رج هر بیت را از روی چشمت ساختم
شعرهایم دستباف مهربانی های توست...
استاد فرامرز عرب عامری
عطسه هایم عرصۀ پاییز را پر کرده است
حرف رفتن می زنی هی صبر می آید فقط
استاد فرامرز عامری
روی نبودت هم حسابی تازه وا کردم
یاد تو می ارزد به بودنهای خیلیها
استاد فرامرز عرب عامری
تو در کنار خودت نیستی نمی دانی
که در کنار تو بودن چه عالمی دارد
استاد فرامرز عرب عامری
یک امشبی که آمده بودی به خواب من
من از غم فراق تو خوابم نبرده بود...
استاد فرامرز عرب عامری