آبی که وزارت ارشاد به آسیاب بساطیهای راسته انقلاب میریزد
پارسینه: شاید در آیندهای نه چندان دور این بخش از چاپ و نشر بر دیگر بخشهای فرهنگی غلبه کند؛ و به مراتب تیراژ بالاتری از بدنه اصلی نشر کشور، 400 نسخه در هر نوبت چاپ، داشته باشد.
پارسینه- گروه فرهنگی؛ شاهین مرادی: انتشار کتابها در ایران بر پایه سیاست ممیزی قبل از انتشار انجام میشود؛ یعنی پیش از آنکه کتابی به انتشار برسد، ناشر باید نسخهای از کتاب را در اختیار وزارت ارشاد قرار دهد تا پس از بررسی ممیزان کتاب در وزارت ارشاد، اجازه چاپ به یک اثر داده شود.
چندی پیش محمد الهیاری، مسئول خانه کتاب، در گفتگوی با مجله مدیریت ارتباطات با بیان اینکه ممیزی کتابها در ایران بر پایه قانون ممیزی قبل از انتشار قرار دارد، اظهار کرده بود که این شیوه به نفع ناشران است زیرا مجبور نخواهند شد تا آثار منتشره خود را از بازار و کتابفروشیها خارج کنند و با این کار به چرخه اقتصادی آنها لطمهای نمیخورد. اما در این سالها همیشه شاهد اتفاقات عجیب و غریبی از سوی وزارت ارشاد و خانه کتاب برای انتشار کتاب و یا ممیزی بودهایم. اتفاقات خلق الساعهای که بیشتر با تغییر مدیران یا اعمال سلایق برخی افراد ذیصلاح اتفاق میافتد و منجر به حذف کتابهای منتشر شده و مجوز گرفته از سوی وزارت ارشاد میشود.
در طول این سه دهه که از انقلاب اسلامی ایران میگذرد سیاستهای فرهنگی متفاوت و گاها متناقض تصمیمسازان فرهنگی در کشور منجر به جمعآوری آثار بسیاری از نویسندگان و یا مترجمان پس از انتشار شده است. این تصمیمات در حالی انجام میشود که برخی از این آثار بارها و بارها مورد تجدید چاپ قرار گرفتهاند و به یکباره ناشر مجبور به حذف آنها از بازار میشود. این تصمیمسازیهای لحظهای منجر به رشد شبکهای در راسته انقلاب شده است که اصطلاحا به «بساطیهای کتاب» شهرت دارند. این شبکه با تکثیر غیر قانونی کتابهای ممنوع شده، دسترنج نویسنده یا مولف را بدون دادن کوچکترین حقالتالیفی بارها و بارها منتشر میکند. این شبکه در طول سالیان گذشته با ارتزاق از این تصمیمات لحظهای فربهتر و فربهتر شده است و به پدیدهای در عرصه فرهنگی کشور تبدیل شده که خود مسئولان دولتی هم قادر به جمعآوری آن نیستند.
هفته پیش نیز بار دیگر اخباری مبنی بر ممنوعالانتشار شدن «صدسال تنهایی» با ترجمه بهمن فرزانه در صدر اخبار فرهنگی ایران قرار گرفت. این اثر بعد از انقلاب ممنوع الانتشار شد و در سال 90 با بازبینی و ویرایش جدید از سوی انتشارات امیرکبیر منتشر شد. این در حالی بود که در سالهای قبل این کتاب به صورت افست بارها و بارها منتشر شده بود و در راسته بساطیهای انقلاب فروخته میشد. این تصمیم بار دیگر آبی بود بر آسیاب بساطیهای راسته انقلاب تا در نبود مراکزی واحد برای تصمیمات فرهنگی، کتاب دیگری را به سود جوییهای خود اضافه کنند.
همچنین این شبکه با گسترش خود، این روزها به کتابفروشیها نیز وارد شده است و برخی از کتابفروشیها در کنار کتابهای چاپی به فروش کتابهای افستی و بساطی نیز میپردازند.
پدیده بساطیهای انقلاب نشان از بیماری فرهنگی در عرصه چاپ و نشر کشور است که تا قانون مشخصی برای انتشار آثار و ممیزی آنها وجود نداشته باشد، چنین پدیدهای رواج خواهد داشت و هر روز با تصمیمگیریهای که در مدیریت ناپایدار فرهنگی ناپایدار کشور وجود دارد، باید شاهد گسترش بیش ار پیش این آثار باشیم. شاید در آیندهای نه چندان دور این بخش از چاپ و نشر بر دیگر بخشهای فرهنگی غلبه کند؛ و به مراتب تیراژ بالاتری از بدنه اصلی نشر کشور، 400 نسخه در هر نوبت چاپ، داشته باشد.
ارسال نظر