گوناگون

حجاریان درست می گفت! درباره علوم انسانی بومی شده در مدرسه "فرهنگ"

خواندم که سعید حجاریان در میزگرد "بررسی نظری حوادث بعد از انتخابات" که از شبکه اول سیما پخش شده، ضمن انتقاد از بی هویتی و غیربومی بودن علوم انسانی در دانشگاههای کشور اعلام کرده که «دبیرستان فرهنگ» تنها نمونه علوم انسانی بومی شده در ایران است ! ( خبر مرتبط )

در اینکه این سخن، مطابق با نظر و عقاید حجاریان نیست نمی توان شکی روا داشت اما باید دید پشت این حرف چه نگاهی پنهان شده است؛ به هر حال یا بازجوی تئوریسین اصلاحات ارادت خاصی به مدرسه فرهنگ داشته یا اینکه برنامه ای دقیق و نگاهی تئوریک جهت الگوبرداری از ساختار این مدرسه برای سیستم آموزشی کشور در پس این موضع جاخوش کرده است.

البته وقتی به سخن عطریانفر در تائید نگاه اجباری حجاریان مبنی بر اینکه "بگذارید اینجا یک تبلیغی هم برای مدرسه فرهنگ بشود!" بر خوردم به نظرم رسید برنامه ای برای جلب نظرها به سویی خاص در این رابطه وجود داشته است.

به عنوان کسی که دو سال در مدرسه فرهنگ درس خوانده و با فضای حاکم بر آن، پیش و پس از دوره خودمان آشنا هستم، باید بگویم که وقتی عنوان "تنها نمونه علوم انسانی بومی شده در کشور" را برای مدرسه سابق ام شنیدم، بسیار متعجب شدم.

البته دورانی که در مدرسه فرهنگ بر ما گذشت، دورانی شیرین، پرخاطره و قطعا پر مغز بود، مانند بسیاری از کسانی که جوانی شان در دوران دبیرستان با تجربیات ارزنده و خاطراتی خوش همراه است اما تفاوت مدرسه فرهنگ با دیگر مدارس در چیست که به دریافت این عنوان پرطمطراق آن هم از لسان به ظاهر تواب تئوریسین اصلاحات در رسانه غیر ملی با میلیون ها بیننده نائل می آید؟

آنچه در اینجا می نویسم به هیچ وجه به معنای نفی زحمات معلمان و کسانی نیست که در مدرسه فرهنگ از آن ها بسیار آموخته و تا پایان عمر خود را مدیون شان می دانم؛ اینجا سخن درباب ویژگی های برجسته مجموعه ای است که "تنها نمونه علوم انسانی بومی شده در کشور" نامیده شده است.

واقعیت این بود که مدرسه فرهنگ جز چند مورد، غیر از شخص دکتر حداد عادل که بین بچه ها به دکتر حداد مشهور بود، دبیری شاخص به این معنا که «تنها نمونه علوم انسانی بومی شده در ایران» را از دیگر مدارس شهر تهران مستثنی کند، نداشت. البته معلمی شغل انبیاست و ما همواره دست بوس اساتیدمان بوده و هستیم.

به بیان دیگر در اغلب کلاس ها، عموما یا فراتر از مطالب کتاب چیزی مطرح نمی شد یا اگر می شد از چارچوب های مشخص مذهبی و سیاسی فراتر نمی رفت که از این بعد تفاوتی میان دبیرستان فرهنگ با دیگر مدارس تهران مشاهده نمی شود.

به هر حال این مسئله مدرسه ما را به گونه ای پررنگ دچار عارضه «شخص محوری» و نه «شخصیت پروری» کرده بود؛ در واقع غیر از کلاس های تفسیر قرآنی که با خود دکتر و از روی کتابی که تالیف خودشان بود داشتیم و گاهی اوقات به واسطه مشغله کاری ایشان هم برگزار نمی شد، مدرسه فرهنگ تحفه برجسته ای در اختیار دانش آموزان خود نمی گذاشت.

البته برگزاری گاه و بی گاه جلسه اخلاق در آخرین ساعت آخرین روز هفته از جمله برنامه های ویژه ما بود؛ طبعا هر گاه میهمان این جلسه افرادی چون حضرات اساتید امجد یا فاطمی نیا بودند، جلسه گرم بود و حاضران مستفیض ! اما شرح مواقع یا جلسات دیگر در این مختصر نمی گنجد ...

ماجرای اخراجی های مدرسه فرهنگ هم حکایتی جالب دارد؛ با توجه به اینکه در دوران تحصیل ما، شخصیت دکتر حداد به واسطه عدم ورود به عرصه نامیمون سیاست ایران که بعضا با دیانت مان همسان انگاشته می شود ! به عنوان فردی فرهنگی در اذهان مطرح بود، برخی مقامات سابق و لاحق کشور که قصد داشتند فرزندان شان در مسیر صحیح ادبی - اسلامی تربیت شوند، به ثبت نام آنها در این مدرسه اقدام می کردند.

اما امان از گلوگاه مصاحبه ها و گزینش های مدرسه ! برخی همان ابتدا مردود می شدند. برخی سال بعد ثبت نام نمی شدند و برخی میانه سال جمع دوستان را وداع می گفتند ...

ماجرای اخراج فرزند عطاءالله مهاجرانی از مدرسه فرهنگ در پی برخورد تند و فیزیکی فرزند حدادعادل با او یا داستان ثبت نام نشدن فرزند جلایی پور روایاتی بود که از دوستان مان در دوره های بالاتر می شنیدیم.

خاطره تلخ اردوی قم و چالشی که در پی سخنرانی خصوصی آن فرد به ظاهر روحانی علیه آیت الله منتظری برای ما ایجاد شد را تمام هم دوره ای های من و یک سال بالاتر از ما نیز به یاد دارند؛ مباحثه ای که در آخر با سیلی یکی از مربیان به دانش آموز معترض به توهین به مرجع تقلیدش خوابید و ما مدتی او را نمی دیدیم تا شنیدیم از مدرسه اخراج شده است ! ...

بحث بر سر این است که چرا مدرسه فرهنگ ناگهان به تنها نمونه علوم انسانی بومی شده در ایران تبدیل می شود؟ فارغ از جهت گیری های سیاسی روزمره، اگر معیار این انتخاب غیر از عنوان مدرسه فرهنگ که به علوم انسانی اختصاص داده شده، مسائلی چون معلمان و اساتید برجسته یا کیفیت آموزش و این دست مباحث باشد که مجموعه های دیگری همچون امام صادق، مفید، انرژی اتمی، مدرسه عالی شهید مطهری، روشنگر، علوی، علامه حلی و دهها مجموعه دیگر باید به مراتب پیش از مدرسه ما به افتخار دریافت این عنوان فاخر نائل می آمدند.

وقتی این خبر را دیدم ابتدا با خودم گفتم شاید این ماجرا، ناظر بر تلاشی باشد که قرار است واقعا در حوزه علوم انسانی و از دوره دبیرستان ها در کشور انجام شود تا ضمن پخته شدن ایده تعلیم دانش آموزان علاقه مند به علوم انسانی در محیطی انسانی - اسلامی، حرکتی ریشه ای و اساسی در حوزه علوم کشور انجام شود.

متاسفانه این دوستان نادان، دبیرستان فرهنگ شخص محور و نه شخصیت محور، دبیرستان فرهنگ به ظاهر اسلامی و نه در اصل اسلامی و در یک کلام دبیرستان فرهنگی بسته که در آن سیلی، اخراج و پرونده سازی حرف اول را می زند را می خواهند، همانطور که کشور را اینگونه می خواهند و این برنامه آینده آنهاست.

گویی این دبیرستان فرهنگ نمونه ای کوچک از کشور و انقلاب ماست که با چه امیدهایی بنا شد و به چه سوهایی می رود ... با این اوصاف باید گفت آری، حجاریان صحیح گفت، این مدرسه تنها نمونه علوم انسانی بومی شده ایران و "حدادعادل سیاستمدار" نیز پرچم دار این نهضت است.
منبع: وبلاگ قلم سپید(حامد وفایی)

ارسال نظر

  • ناشناس

    فکر می کنم آقایانی که این گزارشات را در صدا و سیما و یا جاهای دیگر تولید می کنند در بد دامی که توسط آقایا حجاریان و . . . پهن کرده اند افتاده اند. اینان مگر نمی دانستند که هوش ، زکاوت و دانش این آقایان در مسائل اطلاعاتی و امنیتی بسیار زیاد است.
    وقتی اینان در دوره جناب آقای حجت الاسلام ری شهری ( با درک مسائل آن روز ) دارای آن سمتها بودند و توانستند این سازمان را به این خوبی ایجاد و اداره کنند حتما خیلی بارشان بوده دیگه؟ مگه نه؟

  • مرتضی مروی

    شما اگر به غیر از نظرات شخصی و غیر کارشناسیتون ، ذره ای تحقیق هم پشت کارتون می بود ، جایگزین دبیرستان فرهنگ ، دبیرستان هایی رو نمی نوشتید که فقط دارای رشته ی ریاضی یا تجربی هستند ...!!!!

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار