گوناگون

چرایی «تب تند» پائولو کوئلیو در ایران؟

پارسینه: گذشتگان ما به این حوزه توجه ویژه داشتند. داستان هاى کوتاه مثنوى معنوى، گلستان سعدى، داستان هایى که در کتاب هاى حدیثى و اخلاقى مورد توجه بزرگان بوده، و داستان راستان شهید مطهّرى، همگى از جمله داستان هاى کوتاهى هستند که هنوز هم طراوت و تازگى خود را حفظ کرده اند.

پارسینه- گروه فرهنگی به نقل از مجله معرفت - محمدرضا انواری: از میان قالب هاى ادبى در ادبیات منثور، مى توان گفت: قالب «داستان کوتاه»، «داستان بلند» و «رمان» از جمله بهترین قالب ها براى انتقال مفاهیم ارزشى، اعتقادى و دینى و از اثرگذارترین آنهاست. گذشتگان ما به این حوزه توجه ویژه داشتند. داستان هاى کوتاه مثنوى معنوى، گلستان سعدى، داستان هایى که در کتاب هاى حدیثى و اخلاقى مورد توجه بزرگان بوده، و داستان راستان شهید مطهّرى، همگى از جمله داستان هاى کوتاهى هستند که هنوز هم طراوت و تازگى خود را حفظ کرده اند.

با وجود کارهاى خوبى که صورت گرفته، محصولات ما در مقایسه با رمان هاى ترجمه اى ناچیز است، اگرچه تعداد قابل توجهى از آثار داخلى نیز توسط افراد شرق زده یا غرب زده نگاشته شده است. هرچند امروزه تعداد مخاطبان رمان و به طور کلى، کتاب نسبت به مخاطبان رسانه هاى صوتى و تصویرى ناچیز است، اما نقش اجتماعى و فرهنگى رمان ها را نباید نادیده گرفت، علاوه بر اینکه بسیارى از برنامه هاى صوتى و تصویرى بر اساس کتاب ها و رمان ها تدوین و تولید مى شود. نکته حایز اهمیت این است که در حال حاضر، خوانندگان کتاب هاى رمان و داستان در رتبه اول بعد از کتاب هاى درسى و کمک درسى قرار دارند. جذابیت و اثرگذارى این عرصه موجب شده است که حتى برخى از ادیان و معنویت هاى نوظهور اندیشه هاى خود را در قالب رمان و داستان عرضه کنند. براى نمونه، مى توان به آثار پائولو کوئلیو اشاره کرد که تقریبا تمام آثارش در قالب رمان و داستان هاى کوتاه و بلند عرضه شده و توانسته است مخاطبان فراوانى در دنیا و به ویژه در کشور ما جذب کند و بسیارى از اندیشه هاى لیبرالیستى و ضددینى خود را به صورت نامرئى و پنهان به خوانندگان منتقل نماید.۱


آمریکا امروزه به جاى راهبرد جنگ فیزیکى، «جنگ نرم» را براى گسترش سیطره نفوذ خود انتخاب نموده است. تلاش در الگو معرفى کردن اندیشمندان سکولار براى کشورهاى هدف، یکى از مهم ترین ابزارها در این زمینه است. از این روست که عرفان پائولو کوئلیو نیز از سوى ادبیات استعمار نو حمایت مى شود؛ چراکه عرفان او یک سلوک شخصى و مروّج پلورالیسم، نسبیت گرایى و مدارا با ظلم است. افکار و آموزه هایى که از سوى عرفان هاى نوظهور، به ویژه در دهه اخیر، در کشور شیوع پیدا کرده آسیب هایى جدّى متوجه عقاید نسل جوان کرده است که سیاست گذارى براى مقابله با آنها را ضرورى مى نماید. اما براى سیاست گذارى، پیش از هر چیز باید شناخت صحیح و دقیقى از هریک از این عرفان نماها پیدا کنیم تا متناسب با این شناخت، راه هاى برخورد با آنها تدوین شود. چه بسا عدم شناخت دقیق ماهیت هر کدام و همچنین میزان نفوذ آنها در نقاط گوناگون کشور، چگونگى گسترش، و شیوه هاى تبلیغى سبب شود تا سیاست هاى مقابله ما به جاى تضعیف، به تقویت آنها منجر شود.

اما در رابطه با پائولو کوئلیو، آثارى به رشته تحریر درآمده که عمدتا معطوف به توصیف و نقد افکار باطل اوست که مى توان به کتاب هاى آفتاب و سایه ها و نگرشى بر آراء و اندیشه هاى پائولو کوئلیو نوشته محمدتقى فعالى اشاره کرد که اولى به صورت مختصر و دومى مفصل تر به این مطلب پرداخته است. همچنین مقاله هاى «نقد و بررسى دین از نگاه پائولو کوئلیو»۲ و «نقد و مبانى خداشناسى و انسان شناختى پائولو کوئلیو»۳ به چاپ رسیده که اولى دیدگاه هاى دین شناختى و دومى مبانى خداشناختى و انسان شناختى کوئلیو را به نقد کشیده که البته به نسبت دو کتاب اول منظم تر و دسته بندى شده تر است. اما در تحقیقات گذشته، کمبودى احساس مى شود و آن نگاه جریانشناسانه به آثار کوئلیو است. این مقاله این نگاه را دنبال مى کند و تلاش دارد تا با روش توصیفى ـ تحلیلى به دنبال پاسخ به این سؤال باشد که علت گسترش آثار کوئلیو در ایران چه بوده است؟ براى پاسخ به این سؤال اصلى، به دنبال پاسخ به برخى سؤالات فرعى است؛ از جمله: کارگزاران و حامیان کوئلیو چه افرادى بوده اند؟ کدام شیوه هاى تبلیغى موجب گسترش آثار کوئلیو گردیده است؟ سرعت نشر آثار کوئلیو در ایران چگونه بوده است؟ آیا مطالبى که در آثار کوئلیو وجود دارد با مبانى دینى ما در تعارض است؟

پائولو کوئلیو کیست؟

پائولو کوئلیو (کوئیلو)۴ در ۲۴ اوت سال ۱۹۴۷ در کشور برزیل به دنیا آمد. در سن هفت سالگى به دبستان مذهبى عیسوى ها در ریودوژانیو وارد شد. تعلیمات سخت و خشک مذهبى تأثیر بدى بر کوئلیو گذاشت. به گفته خودش بر اثر تحمیل باورهاى خاصى درباره خداوند و امور مذهبى به تدریج، ایمان مذهبى خود را از دست داد. اما این دوران تأثیر مثبتى هم بر او داشت و آرزوى زندگى اش را در همان مدرسه یافت؛ مى خواست نویسنده شود.

اما والدین پائولو مى خواستند مهندس یا حقوقدان شود. به همین دلیل، سعى کردند شوق نویسندگى را در او از بین ببرند. فشار آنها و بعد آشنایى وى با کتاب مدار رأس السرطان اثر هنرى میلر، روح طغیان را در او برانگیخت و باعث روى آوردن او به شکستن قواعد خانوادگى شد. پدرش رفتار او را ناشى از بحران روانى دانست و به همین دلیل تا هفده سالگى، دوبار در بیمارستان روانى بسترى شد و بارها تحت درمان الکتروشوک قرار گرفت. اما هر بار از آنجا فرار کرد. پس از خلاصى از بیمارستان، به یک گروه نمایش پیوست. از نظر طبقه متوسط آن دوران، نمایش سرچشمه فساد اخلاقى بود؛ زیرا همچنان که خود کوئلیو مى گوید، در محیط نمایش، افراد همجنس باز زیاد بودند.۵ در پى آن، پدر کوئلیو او را براى بار سوم در بیمارستان روانى بسترى کرد. وقتى کوئلیو از بیمارستان روانى بیرون آمد، براى مدتى در بحران روحى فرورفته بود. سى سال بعد، کوئلیو رمان ورونیکا تصمیم مى گیرد بمیرد را در سال ۱۹۹۸ منتشر کرد که بیانگر تجارب شخصى او در این خصوص بود. در دهه ۱۹۶۰ به جنبش هیپى گرى که در سراسر جهان گسترده بود، پیوست. پائولو، که به گفته خودش آدمى افراطى است و هیچ وقت میانه رو نبوده، در آن دوران هر کارى را که ممنوع بود، انجام مى داد. در همین زمان ها بود که با تمام وجود، به سکس و مواد مخدر روى آورد. به گفته خودش، مواد مخدر را از حدود سن ۲۰ سالگى آغاز کرد و علت روى آوردنش به مواد مخدر را عصیان و سرکشى مى داند. او در این باره مى گوید: مواد مخدر ممنوع بود و هر چه ممنوع بود مرا به خود جذب مى کرد، و این براى من و جوانان نسل ۱۹۶۸ نوعى اعتراض و مخالفت با پدر و مادر بود. ما از راه هاى مختلف اعتراض مى کردیم و یکى از این راه ها اعتیاد بود.۶ به گفته خودش، او در استفاده از مواد مخدر، خیلى افراط کرده بود، به گونه اى که ابتدا کوکائین و سپس مواد روان گردان، توهم زا، ال.اس.دى. پیوتى، مسکالین و مارى جوانا و برخى دیگر از مواد افیونى را مصرف مى کرد. بعدها قوى ترها را کنار گذاشت و فقط کوکائین و مارى جوانا را نگه داشت تا اینکه به تدریج و در سال ۱۹۸۲ همه را ترک کرد.۷ امروز فقط به سیگار و مشروبات الکلى معتاد است.

پس از مدتى، او همراه با یکى از خوانندگان مشهور برزیل به نام رائول سیکزاس اقدام به چاپ مجموعه داستان هاى طنز سکسى به نام کرینگ-ها (Kring-ha) کردند. آنها خلق این آثار را شیوه اى براى رسیدن به آزادى انسان ها قلمداد کردند. حکومت وقت کتاب هاى مزبور را مضر دانست و آنها را به زندان انداخت. رائول خیلى زود آزاد شد، اما کوئلیو براى مدتى طولانى در زندان ماند؛ چراکه او را به عنوان مغز متفکرى شناختند که داستان هاى طنز سکسى را خلق کرده بود. در مجموع، کوئلیو ۳ بار بیمارستان روانى و ۳ بار زندان را تجربه کرد، اما تجربه زندان براى او خیلى دردناک و تحقیرآمیز است.۸

در همین زمان ها بود که کوئلیو به جادو روى آورد و حتى به اتفاق همسرش نزد کرولى رفت؛ شخصیتى جادویى و از رهبران شیطان پرستى که او را شریرترین و هرزه ترین مرد جهان مى نامند. کوئلیو به اتفاق رائول وارد یک انجمن سرّى شد که نامش را فاش نکرده است، اما خودش مى گوید:

در آن انجمن شیطانى، آزادى کامل حکم فرما بود، هیچ قانونى وجود نداشت. تو مى توانستى موجود وحشتناکى باشى یا یک آدم بسیار دوست داشتنى. آزادى جنسى کامل، آزادى اندیشه کامل، هر جور آزادى، حتى آزادى ظلم کردن. در قیاس با آنچه در آنجا انجام مى شد، آیین هاى شیطان پرستانه، که من خیلى خوب مى شناختم، هیچ بود. این کارها خیلى خطرناک بود، خطرناک تر از کلیساى شیطان پرستان. آن وقت من و رائول تصمیم گرفتیم که کار هنرى خود را در خدمت این انجمن سرّى بگذاریم. در وراى کلمات ترانه ها، باورهاى اساسى این فرقه را مى گنجاندیم؛ کاملاً تکنیکى و دقیق.۹



کوئلیو در مسیر شهرت

در سال ۱۹۸۸ کوئلیو رمان کیمیاگر را خلق کرد. این کتاب کاملاً نمادین بود و تمام مطالعات یازده ساله پائولو را درباره کیمیاگرى، در قالب داستانى استعارى ـ که اساس آن داستانى از دفتر ششم مثنوى است ـ خلاصه مى کرد، اما در ابتدا چندان مورد توجه قرار نگرفت.

در سال ۱۹۹۰، کتاب بریدا را منتشر کرد که در آن، درباره عطایاى هر انسان صحبت مى کرد. این کتاب با استقبال زیادى مواجه شد و موجب شد کیمیاگر دوباره مورد توجه قرار گیرد. کیمیاگر رکورد فروش تمام کتاب هاى تاریخ نشر برزیل را شکست و حتى نامش در کتاب رکوردهاى «گینس» نیز ثبت شد.

در ماه مه ۱۹۹۳، انتشارات «هارپر کالینز»، کیمیاگر را با شمارگان اولیه ۵۰۰۰۰ نسخه منتشر کرد. ده سال بعد، در سال ۲۰۰۲ مدیر اجرایى «هارپر کالینز» به پائولو نوشت: کیمیاگر به یکى از مهم ترین کتاب هاى تاریخ نشر ما تبدیل شده است.

موفقیت کیمیاگر در ایالات متحده، آغاز فعالیت بین المللى پائولو بود. تهیه کنندگان متعددى از «هالیوود» علاقه زیادى به خرید امتیاز ساخت فیلم از روى این کتاب نشان دادند و سرانجام، شرکت «برادران وارنر» در سال ۱۹۹۳، این امتیاز را خرید. در سپتامبر سال ۱۹۹۳، کیمیاگر در صدر کتاب هاى پرفروش استرالیا قرار گرفت.

در آوریل سال ۱۹۹۴، کیمیاگر در فرانسه منتشر شد و با استقبال عالى منتقدان و خوانندگان مواجه گردید و در فهرست پرفروش ها قرار گرفت. کمى بعد، این کتاب پرفروش ترین کتاب فرانسه شد و تا پنج سال بعد، جاى خود را به کتاب دیگرى نداد. پس از موفقیت خارق العاده در فرانسه، کوئلیو راه موفقیت را در سراسر اروپا پیمود و پدیده ادبى پایان قرن بیستم دانسته شد. از آن هنگام، هریک از کتاب هاى پائولو کوئلیو، که در فرانسه منتشر شده، بى درنگ پرفروش شده است. حتى در یک دوره، سه کتاب کوئلیو همزمان در فهرست ده کتاب پرفروش فرانسه قرار داشت.

انتشار کنار رود پیدرا نشستم و گریستم در سال ۱۹۹۴، موفقیت بین المللى پائولو را تثبیت کرد. در این کتاب، پائولو درباره بخش مادینه وجودش صحبت کرده است.

در سال ۱۹۹۵، کیمیاگر در ایتالیا منتشر شد و فروش بى نظیرى داشت. سال بعد، پائولو دو جایزه مهم ادبى ایتالیا را دریافت کرد.

در سال ۱۹۹۶، انتشارات «ابژتیوا»ى برزیل، حق امتیاز کتاب کوه پنجم را خرید و یک میلیون دلار پیش پرداخت کرد. این رقم بالاترین مبلغ پیش پرداختى است که تاکنون به یک نویسنده برزیلى پرداخت شده است. همان سال، پائولو نشان «شوالیه هنر و ادب» را از دست فیلیپ دوس بلازى، وزیر فرهنگ فرانسه، دریافت کرد.

پائولو در سال ۱۹۹۶، به عنوان مشاور ویژه برنامه «همگرایى روحانى و گفت وگوى بین فرهنگ ها» برگزیده شد. همان سال، کیمیاگر در آلمان منتشر شد. نسخه نفیس آن شش سال تمام در فهرست کتاب هاى پرفروش نشریه اشپیگل قرار داشت و در سال ۲۰۰۲، تمام رکوردهاى فروش آلمان را شکست.

در مارس ۱۹۹۸، نمایشگاه بزرگى در پاریس برگزار شد که پائولو هفت ساعت تمام مشغول امضا کردن کتاب هایش بود. در ماه مارس سال ۱۹۹۹، نشریه ادبى لیر، پائولو کوئلیو را دومین نویسنده پرفروش جهان، در سال ۱۹۹۸ اعلام کرد.

در سال ۱۹۹۹، او جایزه معتبر «کریستال» را از «انجمن جهانى اقتصاد» دریافت کرد و داوران اعلام کردند: «پائولو کوئلیو، با استفاده از کلام، پیوندى میان فرهنگ هاى متفاوت برقرار کرده که او را سزاوار این جایزه مى سازد.» همان سال با کتاب ورونیکا تصمیم مى گیرد بمیرد در نمایشگاه کتاب بوئنوس آیرس شرکت کرد. رسانه ها شگفت زده شدند. در میان آن همه نویسندگان برجسته آمریکاى لاتین، استقبالى که از پائولو کوئلیو شد، بى نظیر بود. مطبوعات نوشتند: «مسئولانى که از ۲۵ سال پیش در این نمایشگاه کتاب کار مى کرده اند، ادعا مى کنند که هرگز چنین استقبالى ندیده اند.» مردم از چهار ساعت پیش از شروع مراسم، پشت درهاى نمایشگاه تجمع کردند و مسئولان نمایشگاه اجازه دادند که آن روز، نمایشگاه استثنائا چهار ساعت دیرتر تعطیل شود.

در ماه سپتامبر ۱۹۹۹ پس از سفرهاى طولانى به اقصانقاط جهان، کوئلیو از کشور اسرائیل دیدن کرد. تمام کتاب هاى او در این کشور فروش فوق العاده اى داشت و مسئولان حکومت از مضامین به کار گرفته شده توسط او حمایت کردند.

در سال ۲۰۰۱ اتحادیه ناشران اسپانیا اعلام کرد که کیمیاگر از پرفروش ترین کتاب هاى اسپانیاست. در سال ۲۰۰۲، معتبرترین نشریه ادبى پرتغالى به نام ژورنال دلتراس اعلام کرد که فروش کیمیاگر، از هر کتاب دیگرى در تاریخ زبان پرتغالى بیشتر بوده است. فروش آثار او در پرتغال، بیش از یک میلیون نسخه بوده است.

در ماه مه ۲۰۰۰ (خرداد ۱۳۷۹) پائولو به ایران آمد. ده روز در ایران بود. مدت زمانى که در ایران حاضر بود. شرط گذاشته بود سر سفره اش مشروبات الکلى باشد که متأسفانه اینچنین شد. او اولین نویسنده غیرمسلمانى بود که پس از انقلاب به ایران سفر مى کرد. کوئلیو از سوى «مرکز بین المللى گفت وگوى تمدن ها»، وزارت «فرهنگ و ارشاد اسلامى»، و ناشر ایرانى اش، انتشارات «کاروان» دعوت شده بود. پائولو با انتشارات «کاروان» قرارداد همکارى بست و با توجه به اینکه ایران معاهده بین المللى «کپى رایت» را امضا نکرده است، او اولین نویسنده اى بود که رسما از ایران حق التألیف دریافت مى کرد. پائولو هرگز تصور نمى کرد که در ایران، با چنین استقبال گرمى روبه رو شود. فرهنگ ایران کاملاً با فرهنگ غرب متفاوت بود. هزاران خواننده ایرانى در همایش ها و مراسم امضاى کتاب او شرکت کردند. تاکنون کوئلیو نوزده کتاب به زبان فارسى دارد. از مهم ترین کتب وى کیمیاگر است که در سال ۱۳۷۶ پرفروش ترین کتاب سال در جمهورى اسلامى ایران شد.

در همان سال، رمان شیطان و دوشیزه پریم، همزمان در ایتالیا، پرتغال، برزیل و ایران منتشر شد و در سال ۲۰۰۱ در بسیارى از کشورهاى جهان منتشر گردید و در سى کشور در صدر کتاب هاى پرفروش قرار گرفت. در سال ۲۰۰۱ پائولو جایزه «بامبى»، یکى از معتبرترین و قدیمى ترین جوایز ادبى آلمان، را دریافت کرد.۱۰

در سال ۲۰۰۲ پائولو به عضویت فرهنگستان ادب برزیل انتخاب شد. دو روز پس از اعلام این انتخاب، پائولو سه هزار نامه تبریک از سوى خوانندگان کتاب هایش دریافت کرد و مورد توجه تمام مطبوعات کشور قرار گرفت. هرچند میلیون ها خواننده شیفته پائولو هستند، اما او همواره مورد انتقاد منتقدان ادبى بوده است. منتقدان ادبى برزیل او را نویسنده اى سطح پایین با آثارى ساده و شبیه به هم در زمینه خودیارى به خویشتن مى دانند.۱۱

در ماه سپتامبر سال ۲۰۰۲ پائولو به روسیه سفر کرد و به شدت تحت تأثیر قرار گرفت. چهار کتاب او همزمان در فهرست کتاب هاى پرفروش قرار داشت: شیطان و دوشیزه پریم، کیمیاگر، کتاب راهنماى رزم آور نور، و کوه پنجم. در مدت دو هفته، بیش از ۲۵۰۰۰۰ نسخه از کتاب هاى او در روسیه به فروش رسید. مدیر کتاب فروشى «ام.د.کا» اعلام کرد: ما هرگز این همه آدم را ندیده بودیم که براى امضا گرفتن از یک نویسنده جمع شده باشند. ما قبلاً مراسم امضاى کتاب براى بوریس یلتسین و گورپاچف و حتى پوتین برگزار کرده بودیم، اما با این همه استقبال مواجه نشده بود.۱۲ بنا بر نقل نشریه اپوکا، چاپ برزیل در سال ۲۰۰۰، او یکى از پنج نویسنده پرخواننده در جهان است.۱۳

مبانى فکرى کوئلیو

پائولو کوئلیو ـ همان گونه که گذشت ـ در دوران جوانى، به دلیل آموزش هاى تحمیلى کاتولیک، که در مدرسه به او آموخته بودند، از مسیحیت متنفر شده بود تا جایى که بعدها در خصوص دین، به پلورالیزم دینى معتقد شد که این اعتقاد تا امروز هم در او وجود دارد و در آثارش نیز یافت مى شود. یکى از محورهاى تعالیم او در آثارش این است که هر کارى که دل انسان گفت باید انجام داد، و قلب بهترین راهنماى انسان است. او مدتى شیفته افکار کارل مارکس، انگلس، هگل و ارنستو چگوارا شد و به مطالعه آثار مارکس و انگلس پرداخت.۱۴ تفکرات کمونیستى نیز در آثار او وجود دارد. همچنین او از فرقه اى به نام «رام» (Ram) تأثیراتى گرفت. مدتى بعد به جادوگرى پرداخت و براى یافتن شخصیت مورد علاقه اش، کارلوس کاستاندا، که از مشاهیر معناگرایى سرخ پوستى است، تمام آمریکاى لاتین را زیرپا گذاشت. او خود مى گوید: کاستاندا براى من بت محسوب مى شود.۱۵ وى در این سفر با جادوگران متعددى آشنا شد و تجربه هاى خود را در کتاب والکرى ها بازگو کرده است. او در آثارش به وضوح متأثر از برخى اندیشه هاى ممزوج با سحرِ عرفان سرخ پوستى است.

نویسندگان محبوب کوئلیو، که از آنها در آثارش بسیار بهره گرفته، عبارتند از: خورخه لوئیس بورخس، ویلیام بلیک، ژرژه آمادو، و هنرى میلر.۱۶

کوئلیو زمانى که در بحران معنوى بود، فرقه هاى متعددى را تجربه کرد. از جمله، او به شدت متأثر از مشرب هاى معنوى شرق آسیاست و یوگا، بودیسم، هندوئیسم و تائوئیسم بر او تأثیرات جدّى گذاشته است. علاوه بر اینها، استفاده از مواد مخدر و مواد الکلى در آثار او نمایان است و شاید بتوان گفت: در کمتر اثرى از اوست که در آن نامى از شراب و مواد الکلى برده نشده باشد.

کوئلیو پیام هایى را به خوانندگان آثار خویش منتقل مى کند که بسیار گسترده است و در طیف وسیعى قرار مى گیرد؛ برخى از آنها ادبى است و برخى دیگر عرفانى؛ بعضى از آنها از سنت معنوى مکزیکى همچون عرفان ساحرى کاستاندا تبعیت مى کند و بعضى دیگر حامل مضامین شرقى است؛ برخى از این نگرش ها ریشه در مدرنیته دارد و برخى از آنها مربوط به دوران پست مدرن است. به سختى مى توان گفت: این اندیشه ها و نگرش ها از بنیادى روشن و مشخص سرچشمه گرفته است؛ زیرا میان آنها انسجامى نمى توان یافت و گسیختگى و تناقض از مشخصه هاى بارز افکار و تعالیم کوئلیو است. شاید علت اختلاف هاى شدید در میان اندیشه هاى او این باشد که منابع آن بسیار متنوع و متفاوت است، شاید هم کوئلیو اصلاً به دنبال ارائه دیدگاهى منسجم نباشد و تنها خواسته است در هر اثرى به تناسب، دیدگاه یا دیدگاه هایى را مطرح کند. ولى جاى این سؤال هست که چگونه مى توان تفکرات ضددینى را با تعالیم دینى در یک جا نشاند؟ چگونه مى توان تعابیر ضداخلاقى را در کنار اخلاق قرار داد؟ چگونه مى توان هنجارگرایى را با راهبردهاى آنارشیستى در کنار هم گرد آورد؟ چگونه مى توان بایدها و نبایدهاى او را با اندیشه تسامح و تساهل به ساحلى واحد رساند؟ جادوگرى با رئالیسم چه نسبتى دارد؟ عشق مقدس را با بى عفتى و روسپى گرى چه کار؟ ترویج مستى و مى خوارگى با عرفان و اشراق چه تناسبى دارد؟ اینها و ده ها سؤال دیگر حاکى از آن است که کوئلیو هرگز یک «متفکر» نیست، بلکه او را باید تنها در حد و قواره یک نویسنده شهیر دانست که به دنبال کسب درآمد از طریق خلق آثار است. بنابراین، معرفى کوئلیو به عنوان یک اندیشمند و صاحب سبک فکرى، نادرست است. البته در آثار وى جذابیت هاى دلنشین و انگاره هاى زیباى هنرى کم نیست.

بر این اساس، در مجموع مى توان گفت: دستمایه هاى اولیه معنویتى که کوئلیو سعى دارد آن را به صورت رمان هاى متنوع در ذهن خوانندگان جاى دهد، ممزوجى است از عرفان مسیحیت ـ که دین اوست ـ و عرفان ساحرى ـ که از آثار کارلوس کاستاندا الهام گرفته ـ همراه با افکار مارکس. البته بدون تردید، پائولو تحت تأثیر افراد مختلف دیگرى هم بوده و از نگرش هاى متنوعى الهام پذیرفته است؛ افرادى همچون خورخه لوییس بورخس، هنرى ویلر، ژورژه آمادو، خیام، مولوى، یونگ، و پولس قدّیس. کوئلیو، همچنین از کتاب هاى عرفان اسلامى، حتى قرآن، از عهد جدید و عهد عتیق، تائوته چنیگ، کتاب مقدس تائوئیست ها، متون مقدس بودایى و مانند آن استفاده مى کند؛ زیرا اساسا در معنویت هاى نوظهور، حقیقت مهم نیست، بلکه کارایى مهم است. در این صورت، اهمیت ندارد که کدام دین و آیین معنوى کامل تر و درست تر است، بلکه هر کدام که تو را آرام مى کند، مى تواند دین تو باشد!

کارگزاران نشر آثار کوئلیو در ایران

به دلیل آنکه ابزار اصلى کوئلیو در نشر افکارش، قالب رمان و داستان است، بنابراین، عمده ترین عاملان و ترویج دهندگان آثار او در ایران، مترجمان و ناشرانى هستند که آثار او را در ایران ترویج و تبلیغ مى کنند، هرچند مروجان او منحصر به مترجمان و ناشران نیستند.

اولین بار در سال ۱۳۷۴ با انتشار کتاب کیمیاگر آثار پائولو کوئلیو وارد ایران شد. اولین مترجم کوئلیو در ایران خانم دل آرا قهرمان است. وقتى کیمیاگر با ترجمه او براى اولین بار منتشر شد، هیچ کس پائولو را نمى شناخت. کتاب را یکى از دوستان قهرمان از پاریس برایش فرستاد. دانشجویان و گروه هاى گوناگون کتاب را مى خواندند و دل آرا قهرمان را براى سخنرانى دعوت مى کردند.۱۷

پس از او، طاهره صدیقیان، حسین نعیمى، مریم افراشى، آرش حجازى، حسین شهرابى، سوسن اردکانى، بهرام جعفرى، فریبا ریاضى، کیومرث پارساى، محمد مجلسى، محمود سلطانیه، میترا میرشکار، شیرین لارودى، و ناهید ایران نژاد از دیگر مترجمان آثار کوئلیو محسوب مى شوند.۱۸ کمّیت رو به رشد آثار این نویسنده سبب شده بود بعضى به ترجمه یک یا دو اثر از او اکتفا کنند و بعضى دیگر دستپاچه و هیجان زده، ترجمه هاى دست و پاشکسته روانه بازار کتاب کردند.۱۹

اما شاید براى کسانى که خواننده ترجمه هاى آثار کوئلیو در ایران هستند، نام آرش حجازى از دیگر مترجمان آشناتر باشد. حجازى داراى مجوز رسمى و انحصارى از شخص کوئلیو براى ترجمه آثار او در ایران است.۲۰ او انتشارات «کاروان» را در سال ۱۳۷۶ تأسیس کرد و سه سال بعد کوئلیو را به ایران دعوت کرد و در همین سفر کوئلیو امتیاز انحصارى ترجمه آثارش را به او و انتشارات «کاروان» داد. هرچند چون قانون «کپى رایت» در ایران معتبر نیست، ناشران دیگرى نیز به چاپ و انتشار آثار کوئلیو پرداخته اند. آرش حجازى همان کسى است که در جریان کشته شدن ندا آقاسلطان در اغتشاشات پس از انتخابات ریاست جمهورى سال ۱۳۸۸ در صحنه حادثه بود و متهم به دست داشتن در قتل ندا آقاسلطان است. وى چند روز پس از حادثه، از کشور فرار کرد و به انگلستان پناهنده شد. جالب اینجاست که پائولو از مقامات انگلیس خواست تا ویزاى آرش حجازى، دانشجوى دانشگاه آکسفورد بریتانیا، را تمدید کنند تا مجبور به بازگشت به ایران نباشد.۲۱

علاوه بر انتشارات «کاروان»، که ناشر رسمى آثار پائولو در ایران است، ۱۶ ناشر دیگر نیز آثار وى را منتشر نموده اند،۲۲ اما این تعداد روز به روز در حال گسترش بود.۲۳ تعداد این ناشران تا سال ۲۰۰۵ (۱۳۸۴) به ۲۸ ناشر رسیده است.۲۴

از عاملان دیگرى که نقش مهمى در سفر کوئلیو به ایران داشتند، سیدمحمد خاتمى، رئیس مرکز بین المللى گفت وگوى تمدن ها و عطاءالله مهاجرانى، وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامى در دوره اصلاحات هستند. آرش حجازى با همکارى این دو نهاد و مهاجرانى در دوره اصلاحات، توانست پائولو کوئلیو را در خرداد ماه ۱۳۷۹ به ایران بیاورد. این سفر در استقبال از آثار کوئلیو تأثیرات بسزایى داشت و موجب شد آثار کوئلیو در دهه ۸۰ به چاپ هاى متعدد برسد.

حمایت سران رژیم صهیونیستى از کوئلیو

کوئلیو در سال ۲۰۰۱ براى سخنرانى به اجلاس «داووس» دعوت شد و تنها شخصیت هاى عالى رتبه کشورهاى قدرتمند سیاسى و اقتصادى در آن حضور مى یابند و حتى شخصیت هاى رده دوم اجازه ورود به این اجلاس را ندارند. کوئلیو در این نشست، درباره آثار خود و نوع عرفانى که القا مى کند، مطالبى بیان داشت! در آن نشست، شیمون پرز (از مسئولان عالى رتبه رژیم صهیونیستى) از او قدردانى کرد و گفت: «معنویتى که شما مبلغ آن هستید در خاورمیانه بسیار براى ما مفید است و ما بدین شیوه، مى توانیم صلح و آرامش یهودیان را در کشور خود حکم فرما کنیم.»۲۵ این مطلب دلیل روشنى است بر نوع عرفانى که از سوى کوئلیو ترویج مى شود؛ همان معنویت و عرفانى که با ترویج تساهل و تسامح و اباحیگرى روحیه جهاد و مبارزه را از مسلمانان فلسطینى به نفع غاصبان اسرائیلى مى گیرد. از همین رو، برخى از صاحب نظران پائولو کوئلیو را متعلق به نوعى از جریان معنویت منسوخ اومانیستى مى دانند که به شدت مورد توجه نظام سلطه است و توسط رسانه هاى وابسته تبلیغ و ترویج مى شود؛ معنویتى که فاقد شریعت است و بر آموزه هاى مسیحیت یهودى شده (یا همان صهیونیسم مسیحى) تأکید دارد، اگرچه رابطه پائولو کوئلیو و کانون هاى صهیونیستى بسیار مستحکم تر از این است. خود وى در مصاحبه اى که در ۱۹ دسامبر ۲۰۰۷ با نشریه فوکوس مونیخ انجام داد، به رابطه گسترده اش با این محافل اشاره کرد. کوئلیو در آن مصاحبه گفت: «براى ۱۰ سال است که عضو مرکز "شیمون پرز براى صلح" (Shimon Perez Center for Peace) هستم. این نهادى است که به خود آقاى پرز متعلق است و تلاش هایى را که براى برقرارى صلح در خاورمیانه انجام مى شود، سازمان مى دهد.»

پائولو کوئلیو پیش از این نیز به دعوت نخست وزیر رژیم صهیونیستى، به عضویت «بنیاد شوراى مدیران بنیاد پرز» درآمده بود و در یکى از سفرهایش از دست شیمون پرز به خاطر خدماتش به عالم ادبیات و عرفان، جایزه دریافت کرد. در همان مراسم، شیمون پرز آرزو کرده بود که آثار کوئلیو در تمام دنیا منتشرشودو بیشترین مخاطب را داشته باشد.

بنابر آمارى که از سوى برخى مراکز انتشاراتى غرب ارائه شده، انتشار آثار کوئلیو پس از کتاب مقدس بیشترین هزینه و سرمایه را در دنیا به خود اختصاص داده و به همین دلیل، از گسترده ترین چاپ و توزیع جهانى برخوردار بوده است!۲۶

روش هاى تبلیغى و علت گسترش آثار کوئلیو

آثار کوئلیو تاکنون در بیش از ۱۵۰ کشور جهان و به ۵۶ زبان ترجمه شده است. بیش از ۱۰۰ میلیون نسخه از آثار او در سراسر جهان به فروش رسیده است.۲۷

عوامل متعددى در فروش بالاى آثار کوئلیو دخیل است. شیوه هاى تبلیغى، که او و ناشرانش در سراسر دنیا از آنها استفاده مى کنند، در این فروش بالا بى تأثیر نبوده است که به برخى از آنها اشاره مى شود:

اشتیاق ناشران آثار پائولو در ایران در رابطه با نشر و توزیع آثار وى به حدى است که ناشران ایرانى علاوه بر ارائه ترجمه هاى گوناگون از آثار وى، اقدام به انتشار آن آثار به نام هاى گوناگون و با طرح جلدهاى متفاوت کرده اند و این اشتیاق و دل باختگى به حدى است که ۱۳ اثر پائولو با ۲۳ نام متفاوت و با ۵۴ طرح جلد گوناگون به چاپ رسیده است. برخى از ناشران ایرانى در رقابتى کم نظیر، اقدام به انتشار آثار پائولو در طرح ها، رنگ ها و اندازه هاى گوناگون با ترجمه هاى متفاوت نموده و به تبلیغ کتاب هاى وى پرداخته اند تا سلیقه هاى گوناگون را جذب کنند. انتشارات «کاروان»، ناشر اختصاصى آثار پائولو کوئلیو در ایران، با شیوه هاى جذاب و تقریبا منحصر به فرد همچون تبلیغ کتاب هاى وى در ایستگاه هاى مترو، در این عرصه، گوى سبقت را از دیگر ناشران ربوده است.

یکى دیگر از شیوه هاى تبلیغى که انتشارات «کاروان» براى فروش بیشتر آثار کوئلیو به کار برده چاپ چند کتاب در قالب یک کتاب است. از جمله چاپ مجموعه و در روز هفتم که شامل ۳ کتاب کنار رود پیدرا نشستم و گریستم، ورونیکا تصمیم مى گیرد بمیرد، شیطان و دوشیزه پریم است. تبلیغ این کتاب در انتهاى کتاب ورونیکا… قابل مشاهده است.۲۸

اقدام دیگر در این رابطه، عرضه کتاب ها به صورت کتاب صوتى است که محسن نامجو در سال ۱۳۸۷ با همکارى انتشارات «کاروان»، کتاب مشهور کیمیاگر را با ترجمه آرش حجازى، به شکل کتاب سخنگو یا کتاب صوتى ضبط و منتشر کرد. همچنین کتاب گویاى نامه هاى عاشقانه یک پیامبر و کتاب گویاى رزم آور نور و راهنماى رزم آور نور از کتاب هاى کوئلیو با صداى میکاییل شهرستانى در اینترنت قرار داده شده است.۲۹

یکى دیگر از شیوه هاى تبلیغى، سفرهایى است که کوئلیو در طول سال، به کشورهاى گوناگون انجام مى دهد این سفرها با هماهنگى ناشران کوئلیو صورت مى گیرد. او تقریبا نیمى از سال را در سفر مى گذراند.۳۰ البته کوئلیو در سفرى که به ایران داشت، گفت: «من هشت ماه از سال را به سفر مى پردازم.»۳۱ این سفرها امکان ایجاد ارتباط نزدیک نویسنده با مترجمان و خوانندگان او را فراهم مى کند و در فروش کتاب هایش نقش مهمى ایفا مى کند.۳۲

ایجاد پایگاه اطلاع رسانى پائولو کوئلیو روى شبکه جهانى اینترنت به زبان فارسى از دیگر عوامل ترویج آثار اوست.۳۳ در پایگاه رسمى پائولو کوئلیوبه زبان فارسى، اطلاعاتى درباره زندگى نامه، مؤسسه پائولو، نمایشگاه عکس، کتاب ها و مانند آن در دسترس است. پایگاه رسمى پائولو به ۱۴ زبان پرتقالى، اسپانیولى، انگلیسى، ایتالیایى، فرانسوى، رومانى، آلمانى، فارسى، ژاپنى، لهستانى، روسى، چینى، عربى و چک درباره این نویسنده و آثارش اطلاع رسانى مى کند. آرش حجازى به او پیشنهاد داده است که ترجمه فارسى کتاب هایش را در اینترنت منتشر کند. کوئلیو نیز با پیشنهاد انتشار رایگان ترجمه فارسى کتاب هایش در اینترنت موافقت کرده است. کوئلیو معتقد است: «نویسندگان اینترنت را دست کم گرفته اند.» او پس از قرار دادن هفت فصل ابتدایى آخرین کتاب خود، جادوگر پورتبلو، بر روى اینترنت، در گفت وگویى که با «رویترز» داشت، گفت: عقیده دارم این حق خواننده است که پیش از خرید کتاب، بتواند آن را بخواند. هدف من این بود که یک چهارم کتاب را در اینترنت بگذارم تا نظر خوانندگان را درباره کتاب جدیدم بدانم. کوئلیو درباره اینکه شاید دسترسى خوانندگان به نسخه هاى آنلاین موجب کاهش فروش آثارش شود، گفت: «در سال ۱۹۹۹ در روسیه متوجه شدم تمام کتاب هایم به صورت رایگان روى اینترنت قرار دارند و نسخه هاى تقلبى آن نیز در بازار است. بنابراین، تصمیم گرفتم به جاى مقابله، تمام کتاب هایم را در وب سایتم بگذارم. اما به جاى آنکه با کاهش فروش کتاب هایم مواجه شوم، از فروش ۱۰ میلیون نسخه اى در روسیه برخوردار شدم، در حالى که در سال ۱۹۹۹، این تعداد تنها ۱۰ هزار نسخه بود. به نظر من، اگر مردم فصل هاى اولیه کتاب را بخوانند و آن را بپسندند، آن را خواهند خرید.»۳۴

از دیگر شیوه هاى تبلیغى، تبدیل کتاب به فیلم و نمایش آن بر روى پرده سینماست؛ کارى که درباره رمان کیمیاگر صورت گرفت و شرکت «واینشتاین» (Weinstein) اعلام کرد: مشهورترین رمان پائولو کوئلیو، کیمیاگر، را در فیلمى با بیش از ۶۰ میلیون دلار هزینه، به روى پرده سینما مى برد.۳۵

این شیوه باعث تبلیغ دیگر آثار کوئلیو شده است؛ همچنان که وقتى کتاب کیمیاگر در کشورى فروش بالایى مى کرد؛ سبب مى شد مردم، دیگر آثار او را هم مورد توجه قرار دهند.

استفاده از اینترنت و فضاى مجازى

یکى از ابزارهاى جدید، ارتباط بین افراد از طریق فضاى اینترنت است. پائولو کوئلیو کسى است که از این امکان در سطح بالایى استفاده مى کند و حضور فعالى در فضاى مجازى دارد و از آن براى ایجاد ارتباط با خوانندگان آثار و تبلیغ کتاب هایش براى فروش بیشتر استفاده مى کند. کوئلیو خود در این باره مى گوید: من نه تنها از اینترنت استفاده مى کنم، بلکه به اینترنت معتادم.۳۶ کوئلیو را به جرئت مى توان علاقه مندترین نویسنده مشهور معاصر به اینترنت و رسانه هاى دیجیتال دانست. یک استاد رشته روزنامه نگارى به نام جف جارویس، که کتابى درباره «گوگل» نوشته، درباره او اظهارنظر کرده که کوئلیو «گوگلى ترین نویسنده اى است که من مى شناسم!» کوئلیو علاقه زیادى به شبکه هاى اجتماعى دارد. او از سه سال قبل، عضو شبکه اجتماعى «ماى اسپیس» (MySpace) شده است. در این پایگاه بیش از ۳۸ هزار نفر او را به فهرست دوستان خود اضافه کرده اند. کوئلیو این شبکه اجتماعى را راهى مناسب براى ارتباط با علاقه مندان خود مى داند. ضمنا باشگاه هواداران فارسى زبان پائولو کوئلیو در پایگاه «فیس بوک» در سال ۱۳۸۸ راه اندازى شده است.

کوئلیو در اقدامى جالب، از دوست دارانش در پایگاه ماى اسپیس خواست که ویدئوها و موسیقى هایى که درباره کتاب ساحره پورتوبلو ـ از آخرین آثار او ـ ساخته اند، برایش ارسال کنند. شش هزار نفر براى او موسیقى و ویدئو فرستادند. از بین آنها ۱۵ اثر انتخاب شد تا در ساخت فیلم از آنها استفاده شود. کوئلیو قصد دارد این فیلم را در جشنواره ها شرکت دهد؛ یعنى با استفاده از فضاى مجازى، زمینه ساخت فیلم از روى کتابش را با کمک علاقه مندانش فراهم مى آورد.

با جست وجو در اینترنت، متوجه مى شویم کوئلیو در شبکه هاى اجتماعى متعددى فعال است که از جمله مى توان این موارد را برشمرد: فیس بوک، توییتر، یوتیوب، فرندفید، فلیکر، جایکو، Librarything Pownce،Netvibes ردیت، تامبلر، سرویس Upcomingو Vimeo.37

کوئلیو همچنین در مصاحبه با رویترز گفت: «روزى سه ساعت را در اینترنت مى گذرانم و روزانه ۵۰۰ ایمیل دریافت مى کنم. اگرچه نمى توانم به همه آنها جواب دهم، اما سعى مى کنم تا حد امکان به آنها نزدیک شوم. آنها نه تنها خوانندگان من هستند، بلکه انسان هایى هستند که روح مرا درک مى کنند.»۳۸

سرعت نشر آثار کوئلیو در ایران

پس از اینکه آثار کوئلیو در سال ۱۳۷۴ وارد ایران شد، تا پایان سال ۱۳۷۶، چهار کتاب از کوئلیو به چاپ رسید که عبارتند از: کیمیاگر (که طى کمتر از ۲ سال، ۳ ترجمه از آن ارائه شد)، کنار رودخانه پیدرا نشستم و گریستم، دیدار با فرشتگان، و سفر به دشت ستارگان که هریک از این ۳ کتاب با ۲ ترجمه منتشر شدند.۳۹

کیمیاگر پس از اینکه اولین بار در سال ۱۳۷۴ به چاپ رسید، آنچنان سریع در میان علاقه مندان جا باز کرد که در کمتر از دو سال بعد، یعنى در سال ۱۳۷۶ جزو پرفروش ترین کتاب هاى سال در ایران شد. کیمیاگر تا پایان سال ۱۳۸۰، ۳۷ بار تجدید چاپ شد. تنها نشر «کاروان» تا سال ۱۳۸۳، ۲۱ بار کتاب کیمیاگر را تجدیدچاپ نمود. بنابراین، نتیجه مى گیریم که انتشارات «کاروان»، که در سال ۱۳۷۶ تأسیس شده بود، در عرض ۷ سال، یعنى تا سال ۱۳۸۳ کیمیاگر را ۲۱ بار تجدیدچاپ کرد۴۰ و با اینکه در اول کتابِ چاپ شده توسط این ناشر آمده که کتاب مذکور به هیچ شکلى قابل تکثیر و تولید مجدد نیست، در عین حال، ناشران دیگر هم این کتاب را چاپ نموده اند!۴۱

براساس اطلاعات موجود در مؤسسه «خانه کتاب» تا پایان ۱۳۸۰، سیزده اثر پائولو با ۲۳ عنوان، ۱۳۳ بار تجدیدچاپ شده است و اگر هر بار دست کم در ۵۰۰۰ شماره چاپ شده باشد، مى توان نتیجه گرفت: دست کم ۶۶۵۰۰۰ جلد از کتاب هاى پائولو تا سال ۱۳۸۰ در ایران به فروش رسیده است!۴۲

کوئلیو در سفر ده روزه اى که در سال ۱۳۷۹ به ایران آمده بود، گفت: براى من استقبال ایرانیان از کتاب هایم غافلگیرکننده بود. پولى که من براى چاپ کتاب هایم از ایران دریافت مى کنم، از هیچ جاى دنیا نگرفته ام.۴۳

کتاب هاى دیگر کوئلیو نیز بارها تجدیدچاپ شده است که چند نمونه ذکر مى شود:

ـ کتاب دیدار با فرشتگان، ترجمه دل آرا قهرمان فقط در زمستان ۱۳۷۶ سه نوبت تجدیدچاپ شد.۴۴
ـ کتاب عطیه برتر در سال ۱۳۸۷ به چاپ پانزدهم رسید.۴۵
ـ کتاب دومین مکتوب در سال ۱۳۸۷ به چاپ دوازدهم رسید.۴۶

بنا به گفته آرش حجازى در مصاحبه با نشریه اپوکاى برزیل، ایران دومین کشورى است که کتاب ورونیکا تصمیم مى گیرد بمیرد را منتشر کرد و بناست کتاب بعدى کوئلیو شیطان ودوشیزه پریم رانیز بلافاصله پس از انتشارش در برزیل، در تهران منتشر کنیم.۴۷

همچنین انتشارات «کاروان» کتاب دیگر کوئلیو به نام برنده تنهاست را که در سال ۲۰۰۸ (۱۳۸۷) در برزیل به چاپ رسیده بود، تنها یک سال بعد در تهران به چاپ رساند.

این سرعت نشر درباره انتشارات کتاب زهیر از موارد بالا نیز بیشتر بود، تا جایى که این کتاب حتى زودتر از برزیل، در اسفند ماه ۱۳۸۳ (مارس ۲۰۰۵) براى اولین بار، در ایران منتشر شد! این اقدام با انتقاد مطبوعات برزیلى همراه شد که مى پرسید: چرا کوئلیو کتابش را براى اولین بار، در جایى غیر وطنش منتشر مى کند؟ طبق زمان بندى ارائه شده از سوى انتشارات «رکو»، ناشر برزیلى آثار این نویسنده نامدار، زهیر نیز قرار بود در یک دوره زمانى ده ماهه، یعنى از مارس تا دسامبر سال ۲۰۰۵ با شمارگان فوق العاده ۸ میلیون نسخه به ۴۲ زبان دنیا و در بیش از ۸۰ کشور جهان منتشر شود. زهیر در آوریل ۲۰۰۵ (اردیبهشت ۱۳۸۴) در شمارگان بى سابقه ۳۲۰ هزار نسخه در برزیل منتشر شد.۴۸

یکى از آخرین رکوردهاى کوئلیو در جذب مخاطبان بى شمار در سراسر دنیا را مى توان کسب عنوان پرخواننده ترین نویسنده جهان در سال ۲۰۰۳ به خاطر انتشار کتاب ۱۱ دقیقه دانست. (این کتاب مستهجن ترین کتاب کوئلیو است که در آن سرگذشت یک روسپى را توضیح مى دهد و در آن، از اینکه جزئیات اعمال او را توضیح دهد هیچ ابایى ندارد. این کتاب ابتدا با نام کیمیاگر ۲، که در واقع بازنویسى ۱۱ دقیقه بدون اشاره به جزئیات مسائل و چالش هاى جنسى قصه اصلى بود، در ایران منتشر شد. حجازى در گفت وگویى با روزنامه ایران گفت: تغییر نام قصه به کیمیاگر ۲ نیز راهى براى رد شدن از فیلتر وزارت ارشاد مبنى بر ممنوعیت چاپ کتاب ۱۱ دقیقه بود که به درخواست صاحب اثر انجام شد. البته کوئلیو به چاپ این کتاب اعتراض کرد و گفت: اگر وضعیت فرهنگى یا سیاسى ایران انتشار این کتاب را به صلاح نمى داند، ترجیح مى دهم بدون دخل و تصرف بماند،۴۹ اما بعدها کتاب ۱۱ دقیقه بى کم و کاست در ایران چاپ شد!

با توجه به مطالب مزبور، سرعت نشر آثار کوئلیو در ایران، بسیار بالا ارزیابى مى شود. سفر ده روزه کوئلیو به ایران و حمایت جدى رئیس جمهور و وزیر ارشادوقت در بالارفتن این سرعت مؤثربه نظر مى رسد.

نقد و بررسى برخى آموزه هاى کوئلیو

هرچند بیان تمامى آموزهاى باطل کوئلیو و نقد آنها مقاله جداگانه اى مى طلبد و این نبشتار درصدد نقد کامل آنها نیست، اما براى اینکه با گوشه اى از انحرافات موجود در آثار وى آشنا شویم این مقال سعى مى کند به بعضى از مهم ترین آنها اشاره کند، تا کسانى که از روى غفلت آثار او را مى خوانند، بدانند که اگرچه تمامى محتواى آثار کوئلیو سراسر باطل نیست، اما آموزه هایى که در لابه لاى آثارش وجود دارد ـ و البته کم هم نیست ـ در تعارض آشکار با عقل و مبانى دین اسلام قرار دارد.

الف. نوع نگاه به مذهب

کوئلیو در پاسخ به این سؤال که «مذهب چیست؟» مى گوید: من آن را نحوه گروهىِ پرستش مى دانم… آدم مى تواند بودا، اللَّه، یا خداى مسیح را پرستش کند. فرقى نمى کند… براى من مذهب یعنى این، و نه مجموعه اى از قراردادها و دستوراتى که به دیگران تحمیل شود! کوئلیو مذهب را حداکثر «نیایش جمعى» بشر مى داند، نه بیشتر. آنچه مهم است اینکه انسان در لحظه اى خاص بتواند در کنار گروهى از متدینان با غیب ارتباط برقرار کند.۵۰ از منظر کوئلیو، مذهب یک سرگرمى معنوى است، نه راه واقعى براى سعادت بشر! در نتیجه، همان گونه که سرگرمى هنرى و ادبى نیاز روح کوئلیو است، مذهب هم به عنوان یک سرگرمى معنوى براى روحیه جمعى بشر نیاز است.۵۱ البته به نظر مى رسد کوئلیو دین را در این کارکرد خود نیز موفق نمى داند؛ زیرا معتقد است: کسى نباید مسئولیت جست وجوى معنوى خود را بر عهده دین بگذارد.۵۲

او به خوانندگان آثارش توصیه مى کند که سخن هیچ کس براى شما حجیت ندارد. به سخنان بنیادگراهاى دینى، که بر اصول ثابتى تأکید مى کنند، هرگز گوش نسپارید، حتى اگر به قیمت اشتباه کردن و گم کردن راه باشد؛ چراکه گم کردن راه و اشتباه رفتن به مراتب بهتر از بنیادگرایى دینى است.۵۳

وقتى کسى مى آید به تو مى گوید: خدا این است و خدا آن است، یا خداى من قوى تر از خداى توست، تنها راه در دام نیفتادن این است که بفهمى جست وجوى معنویت یک مسئولیت شخصى است که تو نه مى توانى به کسى منتقل کنى و نه به دیگران توصیه کنى. بهتر است انسان اشتباه کند و دنبال نشانه هاى غلط برود تا اینکه به دیگران اجازه دهد براى سرنوشتش تصمیم بگیرند.۵۴

کوئلیو مذهب را به گونه اى مى بیند که حتى روسپى و فاحشه هم مى تواند فردى باایمان باشد، تا جایى که بیشتر روسپى هااعتقادمذهبى خودراحفظ مى کنند.۵۵

کوئلیو براى ادیان جنبه ماورایى قایل نیست و ادیانى مانند بودیسم، هندویسم، کاتولیک و اسلام را در کنار هم قرار داده، آنها را خرافات مى داند.۵۶

کوئلیو ـ همچنان که خود گفته ـ براى دین و مذهب منشأ الهى قایل نیست و اساسا فرقى میان ادیان آسمانى با دین هاى ساختگى قایل نیست و همه را با نگاه سرگرمى و یک نوع نیایش جمعى مى داند و حداکثر منشأ دین را یک قرارداد اجتماعى مى داند. البته این گفته او صرفا یک ادعاست و دلیلى براى آن اقامه نکرده. مى توان گفت: کوئلیو قایل به پلورالیزم دینى است. درباره این سخن کوئلیو، که سخن هیچ کس براى شما حجیت ندارد و به سخنان بنیادگراهاى دینى، که بر اصول ثابتى تأکید مى کنند، هرگز گوش نسپارید، باید گفت: چه طور به قول خودش سخن بنیادگراهاى دینى را نباید پذیرفت و بالاتر اینکه سخن هیچ کس در حق دیگرى حجیت ندارد، اما خود او فرامین استادش را، که یک زن فاحشه بوده است، مو به مو انجام مى دهد؟!۵۷ چه طور او دیگران را از پیروى یک راهنما در زندگى منع مى کند و مى گوید: هرکس باید به دنبال افسانه شخصى خودش باشد و نباید خود را ملتزم به شریعت خاصى کند، اما خودش از این قاعده مستثناست؟ آیا دستورات یک زن فاحشه، که راهنماى او در رسیدن به جادوست، حجیت دارد، اما سخن خدا، که از طریق پیامبرانش به انسان ها مى رسد، حجیت ندارد، آن هم پیامبرانى که با دلایل گوناگون عقلى و نقلى و معجزه، صدق گفتارشان به اثبات مى رسد.

ب. خدا و پیامبران

۱٫ تردید در وجود خدا و بى هدف دانستن زندگى: کوئلیو در آثارش، بارها در وجود خداوند با شک و تردید نگریسته است! او مى نویسد:

اگر خدا وجود داشته باشد، مى داند که درک بشر محدود است. او همان است که این هرج و مرج را آفرید که در آن فقر هست، بى عدالتى هست… بدون شک، او قصد خیر داشته، اما نتیجه آن فاجعه آفرین بوده! اگر خدا وجود داشته باشد در مورد موجوداتى که تصمیم مى گیرند این زمین را زودتر ترک کنند (خودکشى)، بخشنده خواهد بود و شاید حتى از اینکه ما را وادار کرده وقتمان را آنجا بگذرانیم معذرت بخواهد!۵۸

در ورونیکا تصمیم مى گیرد بمیرد، مى گوید:

مادر ورونیکا مى گفت: خداوند از گذشته، حال و آینده باخبر است. در این صورت، خدا ورونیکا را با اطلاع کامل از اینکه کارش به خودکشى خواهد انجامید، به این جهان فرستاده و از اعمال او یکّه نمى خورد!… این فکر را مزمزه کرد که به زودى پاسخ به سؤالى را درمى یابد که همه از خود مى پرسند: آیا خدا وجود دارد؟… تقریبا یقین داشت که همه چیز با مرگ پایان مى پذیرد.۵۹

در این گونه نوشته ها، طرح این پرسش که آیا خدا وجود دارد و پاسخ به آن، که با مرگ همه چیز پایان مى یابد، نکته اى است که بر عبث بودن آفرینش و نبود ثواب و عقاب در آخرت تأکید دارد. رواج این عقیده سبب جرئت انسان بر گناهان مى گردد. از سوى دیگر، اشاره پائولو به این نکته که انسان پس از آفرینش خلاف خواست خداوند متعال عمل مى کند و خدا با علم به این نکته که انسان از فرمان او سرپیچى مى کند، وى را خلق کرده، دستاویز دیگرى براى زندگى سراسر گناه و معصیت انسان است.

۲٫ خداى همیشه راضى: خدا در آثار کوئلیو شریعت مشخصى ندارد و به همه چیز راضى مى شود؛ چنان که از زبان یک اسقف آمده است:

ابراهیم بیگانگان را پذیرفت و خدا راضى بود. الیاس بیگانگان را نپذیرفت و خدا راضى بود. داود به کرده هاى خود مى بالید و خدا راضى بود. باجگیر جلوى محراب از کرده هاى خود شرم داشت و خدا راضى بود… از کجا بدانیم چه چیزى قادر متعال را خشنود مى کند؟ کارى را بکن که قلبت فرمان مى دهد و خدا راضى مى شود.۶۰

نتیجه این نگاه به خدا آن است که معیارى براى درست و غلط بودن کارهاى ما وجود ندارد. بنابراین، نافرمانى و گناه در برابر خدا بى معناست. پس هر کارى را که دلت مى پسندد همان را انجام بده که رضاى خدا در آن است و این یعنى اباحیگرى!

۳٫ خداى ظالم: در نوشته هاى کوئلیو گاهى خدایى غیرعادل به تصویر کشیده مى شود؛ «خدایى بى رحم که همواره مى سازد و ویران مى کند.»۶۱ خداى غیرعادل کوئلیو موجود منفعلى است که به دست مخلوقات خود قابل تحریک است. این خدا فقط براى اینکه به شیطان ثابت کند ایّوب پیامبر انسان خوبى است، بدون وجود مصلحتى دیگر، به بدترین صورت، وى را عذاب مى کند تا جایى که ایّوب به کفرگویى مى پردازد و البته پس از کفرگویى ایّوب، هرچه را که خداوند از ایّوب گرفته بود، به او برمى گرداند.۶۲ شیطان قادر است تدبیر خدا را چنان جهت دهد که موجب اختلال روانى یک پیامبر شود. در این نگاه، زندگى یک پیامبر بازیچه شرط بندى خدا و شیطان است! گاهى هم بى عدالتى خدا چنان روشن است که حتى پیامبر خدا این موضوع را برنمى تابد و خواهان دور شدن خداوند از زندگى اش مى شود. از زبان ایلیا مى نویسد: «خدایا، من حکمت تو را درنمى یابم. من در اعمال تو عدالت نمى بینم. من قادر نیستم رنجى را که به من داده اى متحمل شوم. از زندگى من دور شو!»۶۳

۴٫ خدایى که پیامبرش هم او را حکیم نمى داند! خدا در نوشته هاى کوئلیو، کسى است که حتى پیامبرانش هم او را به حکمت و عدالت نمى شناسند، هرچند کوئلیو پیامبران را از جایگاه حقیقى شان به زیر کشیده و تصویرى مبهم و آلوده از آنها به نمایش گذاشته است. مُرسَل و مُرسِل هر دو خطاکار و اهل لغزشند! ایلیاى پیامبر هرچند در وجود خداى خود شک ندارد، اما در حکمتش تردید دارد. وى از زبان ایلیاى نبى مى گوید: «خدا تا به حال کارهایى کرده که در حکمتش تردید کرده ام. البته هرگز در وجودش شک نکرده ام.»۶۴

۵٫ پیامبر طلب کار از خدا: ایلیابرخاست وبه دعامشغول شد:

خداوندا، من با تو مبارزه کردم، اما شرمگین نیستم. از این راه فهمیدم که من در راه خودم هستم؛ چون آن را مى خواهم؛ نه به این دلیل که پدر و مادر یا سنت هاى کشور و یا حتى تو آن را به من تحمیل کرده اى… با این همه، براى اینکه تو رسالت پرارزشت را به من بسپارى، باید مبارزه اى را که علیه تو آغاز کرده ام به پایان برم تا زمانى که مرا برکت دهى.۶۵

نگاه کوئلیو به خدا و پیامبرانش به این ختم نمى شود، بلکه در جاى دیگر، پیامبرى گناهان خدا را فهرست مى کند و به خدا ثابت مى کند که گناهان پیامبر در مقابل گناهان خدا ناچیز است. ایلیاى پیامبر خطاب به خداوند مى گوید:

خدایا، امروز روز آمرزش است و گناهان من نسبت به تو بى شمارند. … با این همه، گناهان تو نسبت به من نیز بى شمار است؛ تو قبل از آنکه لازم شود، با بردن تنها کسى که وى را دوست داشتم موجب رنج من شدى. تو شهرى که مرا پذیرا شده بود ویران کردى. سنگ دلى تو موجب شد که عشقى را که به تو داشتم فراموش کنم. در تمام این مدت، با تو مبارزه کردم و تو شرافت مبارزه مرا به رسمیت نمى شناسى. خدایا، اگر فهرست گناهان من و گناهان تو را با هم بسنجیم به من مدیون خواهى بود! اما چون امروز روز آمرزش است، تو مرا خواهى بخشید، من نیز تو را خواهم بخشید تا بتوانیم باز با هم راه برویم!۶۶

ایلیا با صداى بلند فریاد مى زند: «خدایا، چرا مرا انتخاب کردى؟ مگر نمى بینى که من قادر به انجام آنچه تو مى خواهى، نیستم؟»

کوئلیو مشقّت ها و سختى هایى را که امت یک پیامبر براى استقرار مکتب نبوت متحمل مى شوند، به «بدبختى» تعبیر مى کند و علاقه مند است در جاهاى گوناگون این تعبیر را تکرار کند. در توصیف ایلیا مى نویسید: «حضور ایلیا فقط براى دیگران بدبختى آورده بود.»۶۷ حتى ایلیا این مطلب را به فرشته وحى هم گوشزد مى کند: «من تو را چندین بار دیده ام و از فرمان تو، که فرشته خداوند هستى، اطاعت کرده ام و این باعث بدبختى بسیارى از افراد شده است.»۶۸

۶٫ پیامبرانى مردّد، دروغگو و خلاف کار: پیامبرى دیگر بارها در وظیفه خود شک مى کند: «هرچه پیش بیاید من به خودم تردید دارم.» البته فرشته وحى هم تردید یک پیامبر را تأیید مى کند و فقط از او مى خواهد «اصل وظیفه را فراموش نکند، والا هر انسانى حق دارد که گاه نسبت به وظیفه خویش دچار تردید شود.»۶۹ بالاتر از اینها، اصلاً پیامبر در پیک الهى هم شک مى کند. «لحظه اى پیش، تو شاهد بودى که من حتى مطمئن نبودم که تو واقعا فرستاده خداوند هستى.»۷۰ او خدا را هم متهم مى کند که در انتخاب رسولش اشتباه کرده است.۷۱

این پیامبر گاهى هم مرتکب دروغ مى شود و مدعى مى شود که «خدایان» به او دستور داده اند!۷۲ گاهى پیامبران حتى فریب دیگران را مى خورند و اعمال کفرآمیز انجام مى دهند، به گونه اى که خدا آنها را نفرین و تأدیب مى کند.۷۳ پیامبرى دیگر عاشق زن دوستش مى شود و به خاطر این عشق نامشروع، دوستش را به قتل مى رساند. کوئلیو نقل مى کند که «حضرت سلیمان به خاطر عشق به زنى بیگانه، تاج و تخت سلطنت را از کف نهاده بود، و حضرت داود یکى از بهترین دوستانش را به سوى مرگ روانه کرده بود؛ چون عاشق همسر او شده بود.»۷۴

یا درباره حضرت عیسى مى گوید:

نخستین معجزه عیسى چه بود؟ شفا دادن یک نابینا، درمان کردن یک افلیج یا بیرون کردن شیطان از بدن جن زده نبود، بلکه تبدیل آب به شراب و هیجان بخشیدن به یک مهمانى بود… نخستین قدّیس او که بود؟ نه یکى از رسولان بود و نه یکى از شاگردان و نه یکى از پیروان وفادارش، بلکه دزدى بود که در کنارش جان سپرد.۷۵

ج. ترویج فساد و بى بندوبارى

تشریح صحنه هاى زشت و غیراخلاقى و بهره گیرى از جنس مؤنث به منظور جذابیت بخشیدن به اثر را مى توان یکى از خصیصه هاى آثار کوئلیو دانست. او در آثارش به تشریح صحنه هاى متعدد شراب خوارى، رابطه هاى عاشقانه، بدمستى هاى شبانه، توصیف اندام بدن زن و مرد به گونه اى وسوسه انگیز و شهوتزا، برهنه شدن زن و مرد، ترسیم تماس جنسى زن و مرد، تمنّاى مرد از زن براى آمیزش جنسى، همخوابى زن و مرد اجنبى، عشق بازى با معشوقه، ارتباط زن شوهردار با مرد دیگر، بى تفاوتى مرد در خصوص ارتباط همسرش با مردى دیگر، و تشویق بى تفاوتى در برابر تجاوز به نوامیس مى پردازد.

مطرح نمودن عشق پسر به پسر و دختر به دختر از جمله مواردى است که پائولو از آن استفاده کرده.

زنى که در مدارس صومعه تحصیل کرده بود، رؤیاى حقارت جنسى را در سر مى پروراند. مردانى با کت و شلوار و کراوات، خدمت کاران متمدن درجه اول به او از ثروتى مى گفتند که خرج روسپیان رومانیایى کرده اند تا فقط اجازه داشته باشند کف پایشان را بلیسند! پسرهایى که عاشق پسرها بودند. دخترهایى که عاشق دخترهاى هم مدرسه اى خود بودند. شوهرانى که مى خواستند رابطه جنسى زن خود را با بیگانگان ببینند… .۷۶

این گونه عباراتِ مروّج اباحیگرى در آثار این نویسنده به وفور دیده مى شود و او مى کوشد خواننده را به سوى اهداف شیطانى خود سوق دهد؛ اهدافى که به خواننده چنین وانمود مى کند که به واسطه این ساختارشکنى و زیر پا گذاشتن همه خط قرمزها، داراى قدرت خواهد شد.

او درباره نقش نیروى جنسى براى رسیدن به مقامات معنوى مى نویسد:

براى تحقق تشرّف، باید با این نیرو آشنا شوى… چه طور آشنا شوم؟ یک فرمول ساده است که در تمام مدت رابطه جنسى، از حواس پنج گانه ات استفاده کن. اگر در لحظه اوج لذت جنسى، همه این حواس با هم از راه برسند، براى تشرّف پذیرفته مى شوى!۷۷ در لحظه اوج لذت جنسى، حواس پنج گانه ناپدید مى شود و وارد جهان جادو مى شویم؛ دیگر نمى توانیم ببینیم، بشنویم، بچشیم، لمس کنیم یا ببوییم. در آن چند ثانیه طولانى، همه چیز ناپدید مى شود و خلسه اى جاى آنها را مى گیرد؛ خلسه اى کاملاً مشابه خلسه اى که عرفا پس از سال ها پرهیزگارى و ریاضت به آن مى رسند!۷۸

د. پیوند معنویت و خودفروشى

از نکات منفى دیگر در همین باره، ارتباطى است که کوئلیو بین معنویت و بى بندبارى برقرار نموده است. وى بیش از ۳۰ مورد از «وجود نور» در چهره دخترک فاحشه سخن به میان آورده و براى روسپیگرى، تاریخى مقدس مى شمارد که در بعضى از برهه ها، نزدیک شدن به خدا، مشخصه آن زمان بوده است.۷۹ و ادعا مى کند: معنویت با روسپیگرى منافاتى ندارد و در صفحات متعددى، ابتذال معنویت ادعایى خود را به نمایش میگذارد. بالاتر اینکه تسلیم شدن فاحشه در ارتباط جنسى را به «رؤیت نور» تعبیر مى کند!۸۰

این موارد بخشى از افکار باطل کوئلیو است که اشاره گذرایى به آنها شد تا روشن شود رئیس جمهور و وزیروقت فرهنگ و ارشاد اسلامى در دوره اصلاحات زمینه سفر چه کسى را به ایران فراهم کرده بودند.

نتیجه گیرى

با توجه به سؤالات اصلى و فرعى، یافته هاى تحقیق عبارت است از:

۱٫ از حیث محتوایى، آثار کوئلیو معجونى از آموزه هاى ادیان و فرهنگ هاى مختلف است و همین عامل باعث برقراى ارتباط فکرى با خوانندگانش در سراسر دنیا و از جمله در ایران شده که در گسترش آثار او در ایران نیز مؤثر بوده است.

۲٫ علاوه بر تبلیغات گسترده انتشارات «کاروان»، که ناشر رسمى کوئلیو در ایران بود، فعالیت ناشران متعدد در فروش آثار کوئلیو در ایران بسیار مؤثر ارزیابى مى شود.

۳٫ سفر ده روزه کوئلیو به ایران از دیگر عوامل گسترش آثار او در ایران است. نقش حمایتى رئیس جمهور و وزیر ارشاد وقت در دوران اصلاحات در زمینه سازى این سفر قابل توجه است.

۴٫ معروف شدن کتاب کیمیاگر او در جهان، سبب شد افراد در جهان و ایران دیگر آثار او را نیز بخوانند و این عامل دیگر گسترش آثارش در ایران بود.

۵٫ برقراى ارتباط با خوانندگان و علاقه مندانش از طریق فضاى مجازى و قرار دادن رایگان کتاب هایش در اینترنت از دیگر ابزارهاى تبلیغى دیگر کوئلیو است که موجب گسترش بیشتر آثار او گردید.

۶٫ در ایران آثار کوئلیو اولین بار در سال ۱۳۷۴ توسط دل آرا قهرمان ترجمه شد و پس از او، ۲۸ ناشر و مترجم آثار او را ترجمه و وارد بازار کتاب کردند.

۷٫ سرعت نشر آثار او در ایران همانند سایر نقاط جهان، بسیار بالا ارزیابى مى شود.

۸٫ هرچند نمى توان گفت تمامى محتواى آثار او یکسره باطل است، اما مطالب باطلى که در آثارش وجود دارد ـ و کم هم نیست ـ در تعارض کامل با مبانى دین اسلام قرار دارد.

پی‌نوشت‌ها:

۱ـ احمدحسین شریفى، جنگ نرم، ص ۱۰۲ـ۱۰۴٫
۲ـ حامد حسینیان، «نقد و بررسى دین از نگاه پائولو کوئلیو»، معرفت کلامى، ش ۵، بهار ۱۳۹۰، ص ۱۵۹ـ۱۸۷٫
۳ـ حامد حسینیان، «نقد و مبانى خداشناسى و انسان‏شناختى پائولو کوئلیو»، حکمت عرفانى، ش ۱، پاییز ۱۳۹۰، ص ۱۳۳ـ۱۶۴٫
۴ـ مترجمان آثار کوئلیو، نام خانوادگى او را به هر دو صورت نوشته‏اند.
۵ـ پائولو کوئیلو، اعترافات یک سالک، ترجمه دل‏آرا قهرمان، ص ۶۱٫
۶ـ همان، ص ۵۵، ۶۱و ۱۴۰٫
۷ـ همان، ص ۱۴۱ و ۱۴۳٫
۸ـ پائولو کوئلیو، چون رود جارى باش، ترجمه آرش حجازى، ص ۱۴و۱۵٫
۹ـ همو، اعترافات یک سالک، ص ۱۲۷ـ۱۲۸ و ۱۳۲٫
۱۰ـ همو، چون رود جارى باش، ص ۱۳ـ۲۲٫
۱۱ـ محمدتقى فعالى، نگرشى بر آراء و اندیشه‏هاى پائولو کوئلیو، ص ۸۸٫
۱۲ـ پائولو کوئلیو، چون رود جارى باش، ص ۲۲٫
۱۳ـ نشریه اپوکا برزیل، ۲۹ آپریل ۲۰۰۰٫
۱۴ـ پائولو کوئلیو، اعترافات یک سالک، ص ۲۰و۵۳٫
۱۵ـ همان، ص ۲۰و۱۸۶٫

۱۶٫ www. paulocoelho.ir.
17. www. salamatiran.com

18ـ شهاب شهرزاد، زندگى و آثار پائولو کوئیلو، ص ۷۰٫
۱۹ـ شهلا زرلکى، جاودگر سرزمین سامبا، بررسى و نقد آثار پائولو کوئلیو، ص ۱۰۹٫
۲۰ـ این مجوز همراه دستخط کوئلیو در مقدمه اغلب کتاب‏هایى که از وى ترجمه و انتشار داده، درج گردیده است.

۲۱٫ www.asriran.com

22ـ حمید نگارش، «رهبران تباهى»، مربیان، ش ۳۴، در: www.manaviat.com
23ـ نگارنده با مراجعه به لیست کتاب‏هاى موجود درباره پائولو کوئلیو در کتابخانه تخصصى ادبى و هنرى وابسته به دفتر تبلیغات قم تعداد ۲۳ ناشر که کتاب‏هاى وى را به چاپ رسانده‏اند احصا کرده است؛ از جمله انتشارات: ثالث، روزبهان، روایت، فکر روز، البرز، فرزان‏روز، نى نگار، فرهنگ کاوش، نداى دانش، محراب دانش، میترا، جامى، پر، نگارستان کتاب، افراز، زرین، شیرین، دنیاى نو، فکر نو، پیکان، بهجت، علم، مرکز.

۲۴٫ www.arman.parsiblog.com

25ـ احمدحسین شریفى، درآمدى بر عرفان حقیقى و عرفان‏هاى کاذب، ص ۸۰٫

۲۶٫ www.shia-leaders.com

27ـ پائولو کوئلیو، چون رود جارى باش، ص ۱۳٫
۲۸ـ همو، ورونیکا تصمیم مى‏گیرد بمیرد، ترجمه آرش حجازى، ص ۲۳۶٫

۲۹٫ www.fa.wikipedia.org

30ـ پائولو کوئلیو، اعترافات یک سالک، ص ۷۴٫
۳۱ـ سایت پائولو کوئلیو بخش سفر به ایران.
۳۲ـ ر.ک: گفت‏وگو با آرش حجارى، گزارش کتاب، ش ۳۲٫

۳۳٫ www.paulocoelho.ir

34ـ گفت‏وگوى کوئلیو با رویترز، به نقل از ایسنا، ۲۷ اردیبهشت ۱۳۸۶٫

۳۵٫ www.caravan.ir

36ـ مصاحبه مطبوعاتى پائولو کوئلیو در ایران، سایت پائولو کوئلیو، ۱۱ خرداد ۱۳۷۹٫
۳۷ـ www.kharazmi.org و وبلاگ تک‏کرانچ، مقاله مایکل ارینگتون.
۳۸ـ گفت‏وگوى کوئلیو با رویترز، به نقل از ایسنا، ۲۷ اردیبهشت ۱۳۸۶٫
۳۹ـ شهاب شهرزاد، همان، ص ۷۹٫
۴۰ـ ر.ک: پائولو کوئلیو، کیمیاگر، ترجمه آرش حجازى، ص ۵٫
۴۱ـ به عنوان مثال کیمیاگر در انتشارات فرزان‏روز تا سال ۱۳۸۷ به چاپ ۳۱ رسید! چ اول: اردیبهشت ۱۳۷۴، چ دوم: دى ماه ۱۳۷۴، چ سوم: اردیبهشت ۱۳۷۵، چ چهارم: آبان ۱۳۷۵، چ پنجم: بهمن ۱۳۷۵، چ ششم: اردیبهشت ۱۳۷۶، چ هفتم: مرداد ۱۳۷۶، چ هشتم: آبان ۱۳۷۶، چ نهم: ۱۳۷۷ … چ ۳۱: ۱۳۸۷٫
۴۲ـ حمید نگارش، همان.
۴۳ـ گفت‏وگو با پائولو کوئلیو، روزنامه همشهرى، ۲۳ خرداد ۱۳۷۹٫
۴۴ـ پائولو کوئلیو، دیدار با فرشتگان، ترجمه دل‏آرا قهرمان، ص ۲٫
۴۵ـ ر.ک: پائولو کوئلیو، عطیه برتر، ترجمه آرش حجازى، ص ۵٫
۴۶ـ ر.ک: پائولو کوئلیو، دومین مکتوب، ترجمه آرش حجازى و بهرام جعفرى، ص ۵٫
۴۷ـ مصاحبه با آرش حجازى، اپوکا، ۶ خرداد ۱۳۷۹، هتل هماى تهران.
۴۸ـ ر. ک: روزنامه اعتماد، ۱۷ فروردین ۱۳۸۴٫
۴۹ـ نامه کوئلیو به خوانندگانش در سایت شخصى‏ اش.
۵۰ـ پائولو کوئلیو، اعترافات یک سالک، ص ۳۳و۳۴٫
۵۱ـ همو، کنار رودخانه پیدرا نشستم و گریستم، ترجمه دل‏آرا قهرمان، ص ۶٫
۵۲ـ شهاب شهرزاد، همان، ص ۴۰٫
۵۳ـ احمدحسین شریفى، درآمدى بر عرفان‏هاى حقیقى و عرفان‏هاى کاذب، ص ۱۷۱٫
۵۴ـ پائولو کوئلیو، اعترافات یک سالک، ص ۳۳٫
۵۵ـ همو، یازده دقیقه، ترجمه آرش حجازى، ص ۱۱۰٫
۵۶ـ همو، زهیر، ترجمه آرش حجازى، ص ۲۳۹و۲۴۰٫
۵۷ـ ر.ک: پائولو کوئلیو، والکیرى‏ها، ترجمه آرش حجازى و حسین شهرابى.
۵۸ـ پائولو کوئلیو، ورونیکا تصمیم مى‏ گیرد بمیرد، ترجمه آرش حجازى، ص ۱۶۵٫
۵۹ـ همان، ص ۲۴ و ۷۵٫
۶۰ـ همو، شیطان و دوشیزه پریم، ترجمه آرش حجازى، ص ۱۷۷٫
۶۱ـ همان، ص ۱۴۹٫
۶۲ـ همان، ص ۱۵۴٫
۶۳ـ همو، کوه پنجم، ترجمه آرش حجازى، ص ۱۸۶٫
۶۴ـ همان، ص ۴۰٫
۶۵ـ همان، ص ۲۲۷٫
۶۶ـ همان، ص ۲۳۹٫
۶۷ـ همان، ص ۵۹، ۷۶و ۱۸۶٫
۶۸ـ همان، ص ۶۱٫
۶۹ـ همان.
۷۰ـ همان.
۷۱ـ همان، ص ۱۵۰٫
۷۲ـ همان، ص ۶۲، ۷۸ و ۸۶٫
۷۳ـ همان، ص ۷۷٫
۷۴ـ همان، ص ۹۷٫
۷۵ـ پائولو کوئلیو، دومین مکتوب، ترجمه آرش حجازى و بهرام جعفرى، ص ۹۹٫
۷۶ـ همو، ورونیکا تصمیم مى‏گیرد بمیرد، ص ۲۰۶ـ۲۰۷٫
۷۷ـ همو، بریدا، ترجمه آرش حجازى و بهرام جعفرى، ص ۱۹۲و۱۹۳٫
۷۸ـ همان، ص ۲۰۳٫
۷۹ـ همو، یازده دقیقه، ص ۲۴۴٫
۸۰ـ همان، ص ۹۸، ۲۴۶ـ۲۴۷، ۲۵۵ و ۲۵۹٫

منابع

ـ زرلکى، شهلا، جادوگر سرزمین سامبا، بررسى و نقد آثار پائولو کوئلیو، تهران، فرهنگ کاوش، ۱۳۸۰٫
ـ شریفى، احمدحسین، جنگ نرم، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، ۱۳۸۹٫
ـــــ ، درآمدى بر عرفان حقیقى و عرفان هاى کاذب، قم، صهباى یقین، ۱۳۸۷٫
ـ شهرزاد، شهاب، زندگى و آثار پائولو کوئیلو، تهران، نداى دانش، ۱۳۷۹٫
ـ فعالى، محمدتقى، نگرشى بر آراء و اندیشه هاى پائولو کوئلیو، تهران، سازمان ملى جوانان، ۱۳۸۸٫
ـ کوئلیو، پائولو، اعترافات یک سالک، ترجمه دل آرا قهرمان، تهران، بهجت، ۱۳۷۹٫
ـــــ ، بریدا، ترجمه آرش حجازى و بهرام جعفرى، تهران، کاروان، ۱۳۸۴٫
ـــــ ، چون رود جارى باش، ترجمه آرش حجازى، چ ششم، تهران، کاروان، ۱۳۸۷٫
ـــــ ، دومین مکتوب، ترجمه آرش حجازى و بهرام جعفرى، چ دوازدهم، تهران، کاروان، ۱۳۸۷٫
ـــــ ، دیدار با فرشتگان، ترجمه دل آرا قهرمان، تهران، میترا، ۱۳۷۶٫
ـــــ ، شیطان و دوشیزه پریم، ترجمه آرش حجازى، تهران، کاروان، ۱۳۷۹٫
ـــــ ، عطیه برتر، ترجمه آرش حجازى، چ پانزدهم، تهران، کاروان، ۱۳۸۷٫
ـــــ ، کنار رود پیدرا نشستم و گریستم، ترجمه آرش حجازى، تهران، کاروان، ۱۳۸۳٫
ـــــ ، کوه پنجم، ترجمه آرش حجازى، تهران، کاروان، ۱۳۸۱٫
ـــــ ، کیمیاگر، ترجمه آرش حجازى، چاپ بیست و یکم، تهران، کاروان، ۱۳۸۳٫
ـــــ ، والکیرى ها، ترجمه آرش حجازى و حسین شهرابى، چ پنجم، تهران، کاروان، ۱۳۸۸٫
ـــــ ، ورونیکا تصمیم مى گیرد بمیرد، ترجمه آرش حجازى، چاپ بیست و چهارم، تهران، کاروان، ۱۳۸۳٫
ـــــ ، یازده دقیقه، ترجمه آرش حجازى، تهران، کاروان، ۱۳۸۳٫
ـ گفت وگو با آرش حجازى، گزارش کتاب، ش ۳۲، تیر ۱۳۷۹٫
ـ نگارش، حمید، «رهبران تباهى»، مربیان، ش ۳۴، زمستان ۱۳۸۸٫

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار