گوناگون

جدیدترین شعر عبدالجبار کاکائی:دیگه باید پرده ها رو بکشیم!

ديگه پرده ها ر' بايد بكشيم

پرده هايِ رو به ايوون' مي‌گم

دخترِ خاطره ها خوابه هنوز

دخترِ شاهِ پريَون' مي‌گــم



ما مي‌خواستيم اما دنيا نمي‌خواست

جايِ اَمني برا عاشقـا باشه

دستامون تو دستاي هم بمونه

دلامون تو آسمون رها باشه



خيلي سخته امـا فانوس ِ دلُ

آروم آروم ديگه خاموش مي‌كنيم

هر كي توچشماي ما زّل زد و رفت

مثِ آيينه فرامـوش مي‌كنيم


دلـمون مثلِ دلايِ قديمي

عشقّ تو شِعرايِ تازه دوس داره

اما دنيا پْرِ تابـوته هنـوز

تا بخواي جنگ و جنازه دوس داره


ما توي ِ تّنگ ِ بلوريم شب و روز ؟

چرا مثل ماهـيا گريه كنيم

هيچكي اشكامون' باور نداره

اَگه صد سالِ سيا گريه كنيم

منبع: وبلاگ عبدالجبار کاکایی

ارسال نظر

  • مهدی محمدزاده

    سلام خدمت استاد بزرگ خودم آقای کاکایی،اینم مثل تمام اشعار شما زیبا بود من عاشق اشعار شما دارم .استاد من،من هم شعار نه نمی تونم خودم در مقابل استادی چون شما شاعر دانست

  • لیلا

    بسیار زیبا. رقص قلمتان مانا.

  • مرضیه

    خیلی عالی بود مثل همیشه اشعارتون آدم رو به یه حالو هوای دیگه میبره شعرهاتونو خیلی دوست دارم.

  • حسنی

    سلام استاد! مثل همیشه زیبا بود . من همه شعرای شما را دوست دارم و امیدوارم که قلمتون سالهای سال استوار و توانا بمونه.

  • ماندانا

    avalin bar ostade adabiatam y sher azatun khund azun b ibad shiftey jadooy kalametoon shodam

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار