دنیای کوبریک
پارسینه: کوبریک هرگز فیلم بد نساخت.فیلمسازی بود که به تایید اهل فن، هرگز فیلمِ بد یا حتی متوسط نساخت.
"استنلی کوبریک"، کارگردان، نویسنده، تهیهکننده و فیلمبردار آمریکایی، تحصیل کرده دانشگاه نیویورک بود. او پس از تحصیل مدت چهار سال برای نشریه "لوک" عکاسی کرد و در سال 1951، دو فیلمِ مستند 16میلیمتری به نامهای "روز مسابقه" و "کشیش پرنده" را ساخت. او در همان سال توانست فیلم "روز مسابقه" که درباره یک مشتزنِ میان وزن به نام "والتر کارتییر" بود به کمپانیِ "آ.ک.او" بفروشد و در نیویورک به نمایش درآورد.
ساخت اولین فیلم بلند سینمایی با سرمایه دوستان
"استنلی کوبریک" که کارگردانی را با ساخت فیلمهای مستند آغاز کرده بود در سال 1953، نخستین فیلم بلندش را با نام "هراس و هوس" با سرمایه دوستانش جلوی دوربین برد. فیلمنامه "ترس و هوس" را یکی از دوستانِ کوبریک به نام "هوارد ساکلر" نوشته بود و ماجراهای چهار سرباز را که در جنگی بینام و نشان حضور داشتند و درصدد بودند بفهمند چه کسی و کجا هستند، را به تصویر میکشید.
نخستین فیلمی که "کوبریک" به ساختش افتخار کرد
فیلمهای "بوسه قاتل" و "قتل" کارهای بعدی "کوبریک" بودند که جلوی دوربین برد. فیلم "قتل" نخستین فیلمی است که "کوبریک" به ساخت آن افتخار کرد. پرداخت دقیق سرقت در میدانِ مسابقه، رجعتهای بدیع به زمان گذشته و تداخل آنها در زمان حال و شکستن خط مستقیم زمان و روایتکردن یک رویداد واحد از ذهن چند پرسوناژ، از جمله ویژگیهای متمایز کنندهای بود که "کوبریک" در فیلمِ "قتل" به آنها توجه خاصی نشان داده بود.
"بوسهٔ قاتل" ساخته شده در سال ۱۹۵۵، همانند فیلم اولش با موفقیتهای تجاری بسیار و انتقادهای کمی همراه بود. این دو فیلم با هزینه شخصی خود کوبریک تهیه شده بودند. فیلم "قتل" هم که اولین ساخته "کوبریک" با بازیگران و دستاندرکاران کاملا حرفهای بود، به علت روایت غیرخطی و سبک داستانگویی خاص آن، تأثیر عمدهای بر کارگردانان دیگر از جمله "کوئنتین تارانتینو" گذاشت.
همکاری با "کرک داگلاس" و ساخت دو فیلم ماندگار
"کوبریک" بر اساس رمان "ضد جنگ" نوشته "همفری کاب" فیلم "راههای افتخار" را ساخت. این فیلم نخستین فیلم او بود که هم با موفقیت تجاری خوبی روبرو شد و هم تحسین منتقدان زیادی را برانگیخت. داستان این فیلم در مورد فساد و خیانت در ردههای مختلف نظامی، در موقعیت حساس جنگ بود.
بعد از آن "کوبریک" در سال 1960 فیلم پرهزینه و تاریخی "اسپارتاکوس" را کارگردانی کرد. این فیلم براساس داستان واقعی شورش بردههای رومی ساخته شده که "کوبریک" در آن مهارت و قابلیتش در خلق صحنههای عظیم و دشوار را به خوبی نشان داد. "کرک داگلاس"، تهیه كننده فیلم، با فشارها و دخالتهای خود "کوبریک" را به ستوه آورد تا جاییکه "کوبریک" هیچگاه این فیلم را متعلق به خود نمیداند؛ زیرا او کارگردانی است که هیچگاه نمیتواند زیر سلطه کسی کار کند. اختلافات "داگلاس" و "كوبریك" در این فیلم، روابط كاری خوب آنها كه حین ساخت "راههای افتخار" به وجود آمده بود را از بین برد. سالها بعد "كرك داگلاس" از "استنلی كوبریك" به عنوان آدمی مزخرف اما با استعداد یاد کرد.
"لولیتا" و مهاجرت به انگستان
"کوبریک" در سال 1962، فیلم "لولیتا" را بر اساس داستانی از نویسنده معروف "ولادیمیر نابوکوف" ساخت، اما در طرحِ داستان آن تغییرهای اساسی داد. "کوبریک" برای ساخت این فیلم مجبور شد به انگلستان مهاجرت کند و پس از آن برای همیشه در آنجا سکنی گزید. "لولیتا" اولین فیلم کمدی و همچنین اولین فیلم عاشقانه او بود.
فیلم پر سر و صدای "دکتر استرنج لاو" در اوج جنگ سرد
در سال ۱۹۶۴ "کوبریک" فیلم پر سر و صدای "دکتر استرنج لاو" را ساخت. "دكتر استرنج لاو" که نام دیگرش "چگونه یاد گرفتم نگران نباشم و بمب را دوست داشته باشم" بود، از بهترین و مطرحترین آثار این فیلمساز و از نمونههای درخشان در ژانر كمدی سیاه است. "كوبریك" این فیلم را بر اساس رمان "آژیر قرمز" اثر "پیتر جرج" ساخت. این فیلم در دوران اوج جنگ سرد ساخته شد. "دکتر استرنج لاو" درباره عقاید و برنامههای دیوانهوار و رعبانگیز سیاستمداران دو كشور ابرقدرت، آمریكا و شوروی، بود كه در اتاقهای دربسته بر علیه یكدیگر توطئه میكنند و در راه نابودی یك دیگر حتی از نابودی بشریت و حیات در زمین نیز ابایی ندارند.
یک ادیسه فضایی، بهترین فیلم علمی،تخیلی تاریخ سینما
"یك ادیسه فضایی" فیلمی درخشان و به اعتقاد بسیاری از منتقدان و تحلیلگران سینما، بهترین فیلم علمی،تخیلی است. "كوبریك" این فیلم را نیز بر اساس رمانی از "آرتور سی كلارك "، یکی از مطرحترین نویسندگان داستان های علمی تخیلی، ساخته است و برای نوشتن فیلمنامه آن نیز از خود کلارک کمک گرفته است.
او در ساخت این فیلم، خصوصا جلوههای ویژه آن سنگ تمام گذاشت به طوری كه بعد از گذشت نزدیك به چهار دهه از ساخت آن، هنوز هم تماشای آن یك تجربه خیره كننده و منحصربفرد محسوب میشود. "كوبریك" كه به ساخت و انتخاب موسیقی برای فیلمهایش نظارت و اشراف كامل دارد، در این فیلم ترکیب درخشانی از موسیقی کلاسیک، موسیقی آوانگارد الکترونیکی و البته سکوت عمیق فضا را به کار برده است.
"یک ادیسه فضایی" نقطه عطفی در ژانر سینمای علمی،تخیلی بوده و فیلمهای بعدی این ژانر را بسیار تحت تأثیر قرار داده است. این فیلم نامزد چهار جایزه اسکار برای بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه، بهترین جلوههای ویژه و بهترین طراحی صحنه شده و در نهایت اسکار بهترین جلوههای ویژه را کسب کرده است.
"پرتقال کوکی"، شستشوی مغزی انسان به روایت کوبریک
"پرتقال کوکی" بر اساس داستانی از "آنتونی برجس" ساخته شد. این فیلم اوج بدبینی كوبریك به انسان بود. انسانی که با خشونت افسار گسیخته اش، خود تهدیدی برای نسل بشر است. اگر در فیلم "یک ادیسه فضایی" انسان توانست یک کامپیوتر هوشمند و سخنگو خلق کند و یا به عبارتی میبینیم که ماشین، انسان میشود. در پرتقال کوکی شاهد آن هستیم که انسان به راحتی در اثر شستشوی مغزی به ماشین بدل میشود. این فیلم به دلیل تصویر سازی بی پرده از خشونت و صراحت در بیان آلودگیهای آشکار و نهان جامعهای خشونتگرا، انتقادهای شدیدی را به ویژه در آمریکا به همراه داشت.
"بری لیندون"، یک عاشقانه تاریخی
کوبریک فیلم "بری لیندون" را با اقتباس از رمانی نوشته "ویلیام تاکری" ساخت. این فیلم ماجرایی عاشقانه و تلخ را در قرن هجدهم انگلستان روایت میکند. او و فیلمبردار همیشگیاش، "جان آلکات" توانستند جلوههای بصری چشمگیری خلق کنند و به خوبی فضای قرن هجدهم انگلستان را به تصویر بکشند. "بری لیندون" در زمان خود چندان مورد استقبال واقع نشد ولی بعدها منتقدان توجه بیشتری به آن کردند.
"درخشش"، تستی در ژانر وحشت
کوبریک دهه 1980 را با ساخت فیلمی در ژانر وحشت آغاز کرد و به این ترتیب فیلمی ترسناک را نیز به کارنامه کاریاش اضافه کند. این فیلم با اقتباس از رمانی نوشته "استیفن کینگ" ساخته شد. وسواس کوبریک در هنگام فیلمبرداری و برداشتهای متعدد او در برخی پلان ها، بسیار مفید بود و او توانست به خوبی فضای داستان کینگ را به تصویر بکشد. بازی خوب "جک نیکلسون" در نقش نویسنده نیز در این موفقیت بیتأثیر نبود.
"غلاف تمام فلزی"، روایتی تلخ از جنگ ویتنام
"کوبریک" با وجود هنر و مهارت فراوانی كه در عرصه سینما داشت، فیلمسازی كم كار و یا به اصطلاح گزیده كار بود و در اواخر دوران کاریاش کم کارتر هم شد. او در سال 1987 فیلم جنجالی و تحسین برانگیز "غلاف تمام فلزی" را ساخت. "غلاف تمام فلزی" روایتی تلخ و گزنده از جنگ ویتنام بود. این فیلم ساختاری محكم و قدرتمند داشت. كارگردانی این فیلم، به ویژه در صحنه های جنگ به شدت واقعی، تأثیرگزار و هنرمندانه بود به طوری که با گذشت بیش از 30 سال هنوز یكی از بهترین فیلمها در ژانر سینمای جنگی و به نوعی معیاری برای فیلم های جنگی بعد از خود محسوب می شود.
"چشمان کاملا بسته" محبوبترین فیلم کوبریک
دوازده سال بعد کوبریک فیلم جنجالی و بحث برانگیز دیگری ساخت که آخرین فیلمش بود. "چشمان کاملا بسته" نیز انتقاداتی تند و گزنده درباره سستی ارزشها و حریمها و پایههای خانواده در جامعه امروز خصوصا جامعه آمریکایی را به همراه داشت. "کوبریک" پیش از آن که فیلمش به نمایش عمومی درآید در تاریخ 7 مارس 1999 درگذشت و اکران این فیلم مدت کوتاهی بعد از مرگش در آمریکا آغاز شد.
"چشمان کاملا بسته" در شروع اکرانش فروش بالایی داشت اما در هفتههای بعد فروشش به طور قابل توجهی كاهش یافت. منتقدان به این فیلم چندان روی خوش نشان ندادند و از روند كند و احساسی فیلم انتقاد كردند. به گفته دوستان و خانواده "كوبریك" فیلم "چشمان کاملا بسته" برای او محبوبترین فیلمش بود.
"استنلی كوبریك" که بر اثر حمله قلبی در خواب ار دنیا رفت و كنار درخت مورد علاقهاش در "هرتفورد شایر" انگلستان به خاك سپرده شد.
منبع: سینما ما
ارسال نظر